ژول ورن

19 بهمن 1384

ژول-ورن

در 1848 به پاریس رفت تا در رشته حقوق به تحصیل بپردازد، اما کار تئاتر نظر او را به خود جلب کرد... از شغل وکالت دعاوی که شغل پدرش بود، سرباز زد... به کتابخانه ملی رفت و به مطالعه کشفیات علمی و مسائل ناشناخته پرداخت... با جهانگردی آشنا شد و در خانه او با مسافران و جغرافیادانان ملاقات و گفتگو کرد...

ژول ورن، Vern, Jules رمان‌نویس فرانسوی (1828-1905) در شهر نانت Nantes زاده شد، تحصیلات دبیرستانی را در این شهر انجام داد و در 1848 به پاریس رفت تا در رشته حقوق به تحصیل بپردازد، اما کار تئاتر نظر او را به خود جلب کرد، به چند مجمع ادبی رفت و آمد یافت و با الکساندر دوما (پدر) که در آن هنگام صاحب تئاتری بود، آشنا شد و به تشویق او نمایشنامه‌هایی نوشت، از آن جمله نمایشنامه منظوم «پیمانهای گسسته» Les Pailles rompues است که در یک پرده نخستین‌بار در ژوئن 1850 بر صحنه آمد و توفیقی نسبی یافت، سپس به وسیله دوستی ثروتمند به چاپ رسید. ژول ورن تحصیلات خود را به پایان رساند، اما از شغل وکالت دعاوی که شغل پدرش بود، سرباز زد و به جستجوی کار دیگری پرداخت و در ضمن رفت و آمد به کتابخانه ملی به مطالعه کشفیات علمی و مسائل ناشناخته علاقه فراوان یافت. در این میان با جهانگردی آشنا شد و در خانه او با مسافران و جغرافیادانان ملاقات و گفتگو کرد و بدین طریق درهای کشورهای دوردست و سرزمینهای ناگشوده به رویش باز شد. در این دوره به نشر داستانهای کوتاه در مجله «لوموزه د فامی» Le Musee des familles (موزه خانوادگی) و رمان تاریخی به نام «مارتین پاز» Martin paz پرداخت و در 1853 نمایش آهنگین «کولن مایار» Colin-Maillard را بر صحنه آورد که موفقیت فراوانی کسب کرد و چهل بار به نمایش گذارده شد.

ژول ورن در اوقات بیکاری به مطالعه و تحصیل در رشته جغرافیا و ریاضی و فیزیک ادامه داد و در به کار بردن زبان علمی در داستانهای تخیلی و خلق رمانهای علمی که اندیشه نوشتن آنها را در سر می‌پروراند، بسیار تلاش کرد. در ژانویه 1857 ازدواج کرد و برای امرار معاش در بنگاه صرافی اشتغال یافت. هر روز از ساعت پنج بامداد برمی‌خاست و تا ساعت ده پیاپی می‌نوشت و بقیه ساعتهای روز را در بنگاه می‌گذراند. در این زمان رساله‌ای تحقیقی درباره «ادگارآلن پو» انتشار داد و به اسکاتلند سفر کرد. اپرای خیال‌انگیز «آقای شمپانزده»
Monsieur de Chimpanze را در 1860 و «یازده روز محاصره» Onze jours de siege را در 1861 برصحنه آورد. در 1863 دست‌نوشته رمان «پنج هفته در بالون» Cinq semaines en ballon را به هتزل Hetzel ناشر عرضه کرد، ناشر چنان شیفته آن گشت که بلافاصله قراردادی امضا کرد که برحسب آن ژول ورن متعهد شد که تا بیست سال هرسال دو جلد رمان به او بسپارد و بابت هرجلد ده هزار فرانک دریافت کند. در رمان پنج هفته در بالن سفر پرماجرا و خارق‌العاده خبرنگاری حادثه‌جو و خستگی‌ناپذیر با بالونی که خود ساخته بود، نقل می‌شود. وصف حوادث پیاپی و خطرناک و فرود اجباری در صحرایی بی‌آب و علف و رنج فراوان و روبرو شدن با مرگ و سرانجام نجات به وسیله عده‌ای از سربازان، چنان جالب توجه بود که کتاب بلافاصله پس از انتشار از اقبال عظیمی برخوردار گشت و به همه زبانهای اروپایی ترجمه شد.

ژول ورن پس از آن در مدت چهل سال آثار فراوانی انتشار داد، سراسر انباشته از ماجراهای عجیب و غریب و بر مبنای رمان علمی که در آنها قدرت تخیل از مرزهای جهانی فراتر می‌رفت و خیال و وهم با واقعیت می‌آمیخت و برای خوانندگان که تشنه این قبیل داستانهای خیال‌انگیز بودند، جاذبه بسیار در برداشت. «سفربه مرکز زمین»
Voyage au centre de la Terre (1864) ماجرای سفر استاد زمین‌شناسی است که پس از یافتن نوشته‌ای اسرارآمیز مصمم می‌شود با برادرزاده خود و به راهنمایی این نوشته از دهانه آتشفشانی خاموش به مرکز کره زمین راه یابد. در رمان «فرزندان ناخدا گرانت» Les enfants du capitaine Grant (1867-1868) برادر و خواهری در جستجوی پدر غرق‌شده خود به سفر می‌پردازند و تنها نشانه‌ای که در دست دارند، سندی است که در دریا از او یافته‌اند. حوادث غیرمنتظره و خطرناکی در دریا و خشکی پیش می‌آید که مسافران را به جزیره‌ای در زلاند نو می‌کشاند و در آنجا برحسب اتفاق پدرشان را که به جزیره پناه برده بود، می‌یابند. این اثر از پرشورترین و بهترین رمانهای ژول ورن است و محیطهای گوناگون در آن بسیار زنده و گویا ترسیم شده است. ژول ورن خود از این اثر نمایشنامه‌ای ساخت که در 1870 برصحنه آمد.

ژول ورن

«سفربه ماه»
Autour de la Lune و«بیست هزار فرسنگ زیر دریا» Vingt mille lieues sous les mers در 1870 منتشر شد. در رمان اخیر موجود عجیب دریایی و غول‌آسایی گاه خود را بر مردم می‌نمایاند، گروهی از سیاهان با کشتی خود به نام «آبراهام لینکلن» برای شکار آن مجهز می‌شوند و در دریاها با ماجراهای عجیب روبرو می‌گردند. این رمان نیز که از صحنه‌های پرجاذبه و وقایع خیال‌انگیز سرشار است، از بهترین آثار ژول ورن به شمار می‌آید. در 1873 داستان «دور دنیا در هشتاد روز» Le Tour du monde en auatre-vingts jours منتشر شد که پیش از آن به صورت پاورقی در روزنامه لوتان Le Temps انتشار می‌یافت و چنان توجه عامه مردم را به خود جلب کرده بود که در مدتی کم، تعداد نسخه‌های روزنامه را به حد اعلا افزایش داد. سرگذشت نجیب‌زاده‌ای انگلیسی که با دوستان خود شرط می‌بندد که دور دنیا را در هشتاد روز طی کند، پس با نوکر وفادارش به راه می‌افتد. حوادث سفر و عناصر مسخره‌آمیز آمیخته با مواد افسانه‌ای، شور و جاذبه بسیار به داستان می‌بخشد. این رمان و اقتباس نمایشی آن و رمان دیگر ژول ورن به نام «میشل استروگوف» Michel Strogoff (1876) بارانی از طلا بر سر نویسنده بارید و به او امکان داد که سومین کشتی را خریداری کند و با آن در خطوط دریایی رفت و آمدهای متعدد انجام دهد تا 1886 که در حادثه‌ای دریایی پایش مجروح گشت. پس در آمی‌ین Amiens زادگاه همسرش مستقر شد و به نوشتن پرداخت، از جمله آثار این دوره «جزیره اسرارآمیز» L’Ile Mysterieuse (1875) داستان زندانیانی است که از زندان خود در امریکا می‌گریزند و موفق می‌شوند که سفینه‌ای هوایی به دست آورند و با آن پرواز کنند، اما سفینه بر فراز اقیانوس دچار توفان شده به جزیره‌ای خالی از سکنه می‌افتد و فراریان پس از روبرو شدن با حوادث بی‌شمار نجات می‌یابند.

ژول ورن از نویسندگانی است که آثارش بیش از آثار سایر نویسندگان فرانسوی به زبانهای مختلف ترجمه شده است. استادی ژول ورن در داستان‌پردازی و نقل افسانه‌های تخیلی آمیخته با تحلیل دقیق روانی و طنزی ناآشکار و استعداد خلق گروههای واقعی است از افراد بشر برحسب نژاد و عصری که در آن به سر می‌برند و همین امر او را داستان‌نویسی بزرگ معرفی کرده، خاصه رمانهای او جوانان را سخت شیفته خود ساخته است. شیوه نگارش ژول ورن شیوه‌ای دقیق و روان است که هرگز کهنگی نمی‌پذیرد. نفوذ ژول ورن در عصر خود تا حدی بود که آن را «عصر ژول ورن» می‌نامیدند و چه بسا نویسندگان و شاعران که از آثار او الهام گرفتند، چنانکه از نظر عده‌ای از منتقدان شعر «زورق مست» Bateau ivre اثر رمبو تحت تأثیر قسمتهایی از کتاب بیست هزار فرسنگ زیر دریاها ساخته شده است.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...