ترجمه ۴ جلد از مجموعه «کمیسر کوگِل بلیتس» نوشته اورزل شفلر توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، اورزل شفلر نویسنده آلمانی ۸۰ ساله است که برای بچه‌ها می‌نویسد. کمیسر کوگل بلیتس، شخصیت اصلی یک مجموعه کتاب از این نویسنده است که اولین‌شان در سال ۱۹۸۲ و آخرین‌شان در سال ۲۰۱۲ چاپ شد. از مجموعه «کمیسر کوگل بلیتس» تا به حال ۳۲ کتاب منتشر شده است.

مخاطبان اصلی کتاب‌های «کمیسر کوگِل بلیتس» بچه‌های ۱۰ سال به بالا هستند. داستان‌های این کتاب‌ها، برای کله‌هایی نوشته شده‌اند که خوب کار می‌کنند و قرار است فکرشان را به کار بیاندازند. هر کتاب حاوی یک معماست که پاسخش در پاکتی انتهای کتاب مخفی شده است. تصویرگری این کتاب‌ها هم توسط هانس گربر انجام شده است.

اولین عنوان این مجموعه، «جوراب قرمز» است که در آن، موقع تعطیلات تابستانی شده و کمیسر کوگل بلیتس نگران پیدا شدن یک لنگه جوراب قرمز در سوپ کنسول فرانسه است. چون این اتفاق ممکن است روابط دیپلماتیک با کشور فرانسه را دچار مشکل کند. کمیسر یک مجرم را در بازار دستگیر می‌کند؛ همچنین یک دزد را در حراج فصلی و یک قاچاقچی اسکله را در بندر نیس.

این کتاب با ۸۶ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.

در کتاب دوم که «نقاب نارنجی» نام دارد، کمیسر به دنبال سارقی است که نقاب نارنجی به صورتش می‌زند. کمیسر هنوز در تعطیلات تابستانی است اما پای یک شبح به این تعطیلات باز شده است. پیداشدن لکه نفتی بزرگی در رود الب همه را نگران کرده و کمیسر باید راز این معما را کشف کند. همچنین دزد نقاب‌دار فروشگاه پالتوپوست را جارو کرده و با خودش برده است. معمای این کتاب وقتی سراغ کمیسر می‌آید که در کلینیک لاغری است و می‌خواهد لاغر شود.

این کتاب هم با ۸۷ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان به چاپ رسیده است.

ترجمه دو کتاب اول این مجموعه توسط فریبا فقیهی انجام شده است.

«چمدان زرد» عنوان سومین کتاب مجموعه پیش رو با ترجمه زهرا سادات میرهاشمی است که در آن کمیسر به دنبال چمدان زرد جواهراتی است که به شکل عجیب و غریبی گم شده است. یک شعارنویس هم هست که مدرسه مارتین را به هم ریخته است. از طرفی شبح دست‌کجی هم در کوه‌های اِشپِسارت در حال گشت و گذار است. کمیسر در این کتاب هم مثل کتاب‌های دیگر مجموعه، کلید همه معماها را پیدا می‌کند؛ از جمله معمای ردپای دزدی که روی برف‌ها به جا مانده است.

این کتاب با ۹۱ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان از چاپخانه خارج شده است.

چهارمین جلد مجموعه «کمیسر کوگل بلیتس» هم «طوطی سبز» نام دارد که ترجمه‌اش توسط سید امین‌الدین ابطحی انجام شده است. شروع داستان این کتاب، زمانی است که کمیسر در آخرین لحظات حرکت، خودش را به قطار پاریس می‌رساند تا یک باند بین‌المللی قاچاق جواهرات را دستگیر کند. او گرفتار شده که ناگهان یک طوطی سبز به کمکش می‌آید. یک پنگوئن، یک اسب آبی، یک کلاغ و یک قناری هم به کمک کمیسر آمده و به حل معماهای پلیسی‌اش یاری می‌رسانند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

کمیسر کوگل بلیتس، بعدازظهر جمعه، با خوشحالی از دفتر کارش بیرون می‌رود. برای خودش تعطیلات آخر هفته باحالی را برنامه‌ریزی کرده است. می‌خواهد به خارج شهر برود و یکی از دوستان دوران مدرسه‌اش را ببیند و با هم قارچ جمع کنند. چیدن قارچ یکی از سرگرمی‌های مورد علاقه کوگل بلیتس است. این‌طوری فشارهای کاری‌اش را کم می‌کند.
وقتی کمیسر وارد کلبه دوستش، توتو، می‌شود، احساس خوبی پیدا می‌کند. توتو که اتومبیل‌ران مسابقات رالی بوده و از چهل‌سالگی در روستا زندگی می‌کند، با خوشحالی به استقبال دوستش می‌آید. بوی قهوه کلبه را پر کرده و یک کیک گیلاس هم روی میز چشمک می‌زند.
کوگل بلیتس دست‌هایش را به هم می‌زند و می‌گوید: «این‌جا چه‌قدر باحال است!» و با دیدن کیک گیلاس دهانش آب می‌افتد و می‌گوید: «خودت پخته‌ای؟» توتو می‌گوید: «نه متاسفانه! گیلاس‌های باغچه همسایه است. کیک هم از همان‌جا آمده. وقتی به همسایه پیر مهربانم، خانم لورنزن، گفتم مهمان دارم، این کیک را پخت.»
کمیسر یک قاچ بزرگ از کیک را توی بشقابش می‌گذارد و می‌گوید: «چه جالب!»
دوستان قدیمی مشغول خوردن کیک و قهوه و گپ‌زدن هستند که خانم لورنزن جلو در کلبه فریاد می‌زند: «مُرد!»
توتو از جایش می‌پرد و متعجب می‌پرسد: «کی؟»
«رودیگر!»
«غیرممکن است!»

این کتاب هم با ۹۱ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...