رمان پلیسی «دفتر حضور و غیاب» [Le Cahier D'absence] نوشته فردریک دار با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر شد.

دفتر حضور و غیاب» [Le Cahier D'absence]  فردریک دار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، آسانسور، مرگی که حرفش را می‌زدی، کابوس سحرگاهی، چمن، قیافه نکبت من، بزهکاران، بچه‌پُرروها، زهر تویی، قاتل غمگین، تصادف، تنگنا، دژخیم می‌گرید، اغما، نان حلال، مردِ خیابان و قتل عمد؟، ۱۶ رمانی هستند که پیش از این به قلم فردریک دار در قالب عناوین مجموعه نقاب چاپ شده‌اند.

فردریک دار نویسنده سرشناس ادبیات پلیسی فرانسه، متولد سال ۱۹۲۱ و درگذشته به سال ۲۰۰۰ است که چاپ ترجمه آثارش به قلم آگاهی از زمستان سال ۹۲ توسط انتشارات جهان کتاب آغاز شد.

ماجرای رمان «دفتر حضور و غیاب» درباره اتفاقات زندگی پزشکی به‌نام دکتر ایو ژئوفروا است و داستان با ورود دختری ۱۸ ساله به مطب او آغاز می‌شود. دختر، فروشنده کتاب‌فروشی گاشه است و آلین برتیه نام دارد که دختری زیبا و خوش‌قلب بوده و سرگذشت پر رنج و دردش از او، زنی کامل و صبور ساخته است.

حکایت دکتر ژئوفروا با یک معما شروع می‌شود که می‌تواند باعث رسوایی‌اش شود. این حکایت با عشق و دلبستگی ادامه پیدا می‌کند اما قدم به قدم به سمت فاجعه‌ای غم‌انگیز حرکت می‌کند...

رمان «دفتر حضور و غیاب» در ۱۸ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

وقتی وارد کوچه منزلم شدم، ماشین شوهر خواهرزنم را دیدم؛ یک ماشین بزرگ آمریکاییِ آبی‌رنگ که جلوی پله ورودی ساختمان پارک شده بود. درهای ماشین باز و چند نفر دور و بر آن در جنب و جوش بودند.
ماشینم را کنار دیواری متوقف و چراغ‌ها را خاموش کردم. دلم نمی‌خواست در این ابراز احساسات خانوادگی شرکت کنم. و این کار به‌ویژه برایم آسان بود، چون ماشین برتران هم در همان جهت ماشین خودم قرار داشت.
از خلال هوای مرطوب، صدای بوسه‌ها و خداحافظی‌ها به گوشم می‌رسید؛ همین‌طور تکه‌هایی از گفت‌وگوها.
«ایو متاسف می‌شه… می‌فهم…»
خداحافظی تمامی نداشت. حالا می‌رفتم تا ژولیتِ «دوباره بورژوا شده‌ای» را بازیابم. او در تماس با خواهرش سادگی‌اش را از دست می‌داد، و طی دو یا سه روزِ بعد از دیدار با مارت، رفتاری سختگیرانه‌تر و متوقّع‌تر با خدمتکار پیش می‌گرفت. خواهرزنم چهارپنجم زندگی بی‌فایده‌اش را صرف بدگویی از خدمتکارها و سرزنش آن‌ها می‌کرد.
سرانجام شورلت برتران به راه افتاد. چنددقیقه‌ای پشت فرمان صبر کردم. باران مرا از بقیه مردم مجزا می‌ساخت.
وقتی فاصله زمانی به نظرم مناسب آمد، وارد خانه شدم.

این کتاب با ۱۹۶ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...