کتاب «فضای پروستی» منتشر شد. این اثر خوانش «ژرژ پوله» از کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» اثر «مارسل پروست» را شامل می‌شود. «فضامندی زمان» از جمله دست‌مایه‌های اصلی پوله در این اثر است.

به گزارش ایبنا، این اثر را نمی‌توان در گستره روانشناسی مستقیم یا غیرمستقیم، تحلیل زیبایی‌شناسانه، فلسفه، اخلاق یا مابعدالطبیعه جای داد بلکه باید این‌گونه پنداشت که نویسنده کتاب، یک مختصات فضایی را بر فراز قملرو جهان «پروستی» گسترده است تا دسته‌ای از نقاط را در آن شناسایی کند.

«ژرژ پوله» با ژرفکاوی در رمان «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» جایگاه مفهوم فضا را نزد پروست بررسی می‌کند و ما را از وجود گونه‌ای «فضای از دست رفته» هم‌سان با «زمان از دست رفته» آگاه می‌سازد.

دشواری خواندن این کتاب کمتر از مطالعه کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» پروست نیست، زیرا «پوله» جزو آن دسته از منتقدان ادبی است که به جای نوشتن یک متن خشک نقادانه در اثر ادبی، متنی ادبی را درباره آن اثر می‌نویسد. بنابراین، در خوانش پوله از پروست، جملات پیچیده‌ای را می‌خوانیم که نشان از یکی شدن تجربه او با پروست دارد.

پوله در خوانش خود از این رمان، به مفاهیم زمان و مکان پرداخته، اندیشه‌هایش را در این باره بیان می‌کند، اندیشه‌هایی که گاه نوآورانه به نظر می‌رسند.

چاپ نخست کتاب «فضای پروستی» با شمارگان 1650 نسخه، 128 صفحه و به بهای 30000 ریال از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...