کتاب «عشق رمانتیک، درک روانشناسی عشق رمانتیک» نوشته رابرت جانسن با ترجمه بارانه عمادیان منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این کتاب در ۲۸۴ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان در فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم راهی بازار شده است.

در «به جای مقدمه» به قلم مترجم کتاب می‌خوانیم: در ترجمه این کتاب  در ابتدا اندکی تردید داشتم و این دودولی شاید کمی از آنجا نشأت می‌گرفت که این روزها شمار کتاب‌های روانشناسی که در سراسر دنیا منتشر می‌شوند، از حد تصور بیرون است و بدبختانه زاد و ولد بی‌وقفه این کتاب‌ها نه تنها مضامین تازه‌ای به محتویات آن‌ها نمی‌افزاید، بلکه این کتاب‌ها را در هیأت محصولات تولیدی دنیای مصرف‌گرای ما درآورده است و مطالب آن‌ها مانند بسیاری از چیزهای دیگر دچار تکرار و چندباره‌گویی شده است.

چند نکته مرا به خواندن این کتاب علاقه‌مند کرد و پس از چندی موجب شد درصدد ترجمه آن برآیم؛ نخست، آن‌که این کتاب یک تفسیر یونگی است و نویسنده آن از پیروان مکتب روانشناسی یونگ است و چنانچه کسی با علم روانشناسی مأنوس باشد، بی‌شبهه می‌داند که کوشش‌های کارل یونگ، گذشته از فروید، از جمله باارزش‌ترین کوشش‌هایی است که در حیطه این علم صورت گرفته. نکته‌ای که کوشش یونگ را از دیگر روانشناسان مجزا می‌سازد، پرداختن او به مقولاتی نظیر ناخودآگاه، قوه تخیل و روح و یا به عبارتی همان گرایش‌های دیونیسوسی به تعبیر نیچه است. بی‌شبهه علاقه وافر یونگ به اساطیر نیز از همین گرایش ناشی می‌شد. اسطوره، و به معنای جامع‌تر، ادبیات، در حقیقت اسکلت علم روان‌شناسی را تشکیل می‌دهند، چراکه بهترین و موشکافانه‌ترین روش بررسی و تحلیل کنش‌های انسانی مطالعه شخصیت‌های زمان‌ها و اسطوره‌ها است.

دلیل دیگر، استفاده از اسطوره‌ «تریستان و ایزولت» برای تحلیل مقوله رمانس است. این اسطوره یکی از گیراترین و پررمز و رازترین داستان‌های رمانتیک است که تاکنون نوشته شده است؛ چراکه به‌گونه‌ای پروسه سرکوب باورهای کاتاری را با شیوع مسیحیت و اختناق قرون وسطا به نمایش می‌گذارد، که حقیقتا همان‌طور که رابرت جانسن می‌گوید، سرشت رمانتیسیسم را در دنیای صنعتی و ماشین‌زده ما در قال نمادگرایانه‌ای به تصویر می‌کشد.

همچنین در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «عشق رمانتیک» همان است که ما به عنوان دلباختن به کسی دیگر یا دلباخته او بودن می‌شناسیم.

 کتاب «عشق رمانتیک» افسانه تریستان و ایزولت، یکی از نخستین افسانه‌های عاشقانه را بازگو می‌کند و از آن به عنوان مرجعی برای توصیف جوهر و معنای «عشق رمانتیک» استفاده می‌کند.

رابرت ای. جانسن با استفاده از دیدگاه‌های یونگ، از بسیاری از عقاید ناخودآگاه مشترک بین زن و مرد و درباره عشق پرده برمی‌دارد و نشان می‌دهد که: چطور این گرایش‌ها به طور سمبولیک در افسانه تریستان بیان شده‌اند، و دروغ چطور تصورات ما را از افسانه‌های عشقی درهم می‌شکند. سپس به نحوی دلنشین دوباره تعریف می‌کند که عشق چه باید و چه می‌تواند باشد.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...