میگل-آنخل-آستوریاس

آستوریاس سالها سردبیری یکی از روزنامه­‌های ادبی را برعهده داشت و در 1942 به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد و پس از آن مأموریت‌هایی سیاسی یافت. در این دوره مجموعه سه داستان به نام گردباد و پاپ سبز و چشمان دفن شدگان را منتشر کرد که هرسه از مهمترین آثار او به شمار می‌­آید و در آنها عصیان دهقانان در برابر محتکران وصف شده است. آستوریاس در 1946 به سمت وابسته فرهنگی در سفارت بلژیک منصوب شد

میگل آنخل آستوریاس، [Asturias, Miguel Angel] شاعر و نویسنده گواتمالائی (1899-1974) آستوریاس در گواتمالاسیتی در خانواده‌­ای بازرگان زاده شد. تحصیلات دانشگاه را در رشته حقوق انجام داد و به دریافت درجه دکتری نائل آمد. در 1924 به لندن و سپس به پاریس سفر کرد و در دانشگاه سوربون در رشته نژادشناسی به تحصیل ادامه داد و در ادیان قدیم امریکای مرکزی تخصص یافت. در 1930 در شهر مادرید کتاب افسانه­‌های گواتمالا را انتشار داد و وطن خود را در خلال افسانه­‌های کودکی به مردم شناساند. کتاب به محض انتشار یکی از آثار بدیع ادبیات جوان امریکای لاتین به شمار آمد و پول والری بر آن مقدمه نوشت.
پس از آن در 1944 کتاب آقای رئیس ­جمهور را نوشت که شاهکار وی به شمار آمد و از انتشارش در گواتمالا جلوگیری شد. کتاب تصویری است زنده از حکومت استرادا کابررا، رئیس جمهوری که از 1898 تا 1920 با استبدادی بی‌رحمانه بر کشور گواتمالا فرمانروایی داشت. آستوریاس در این کتاب واقعیت زندگی را با سبکی شاعرانه می­‌آمیزد و رفتار غیرانسانی دستگاه حکومت را با طبقه پایین اجتماع و بومیها و رذالت فرادستان و بی‌رحمی آنان را نسبت به ضعیفان و ستمدیدگان و نیز  آداب و سنن مردم گواتمالا را با بیانی جالب توجه و زیبا وصف می­‌کند. کتاب آقای رئیس‌­جمهور در1946 در مکزیک و سپس در آرژانتین و سرانجام در فرانسه به چاپ رسید و در 1952 جایزه ادبی بهترین رمان خارجی را دریافت کرد و از آن پس توجه جهانیان را به نویسنده­‌اش معطوف داشت.

داستان دیگر آتوریاس به نام مردان ذرت در 1949 منتشر شد. نویسنده در این داستان، افسانه‌­های خیال­‌انگیز کشورش را با زندگی روزمره دهقانان در تپه­‌ها و کوهستانها می‌­آمیزد. دهقانان که ذرت برایشان غذایی آسمانی و مقدس است، مورد غارت کسانی قرار می­‌گیرند که به ذرت تنها از نظر غذایی عادی و قابل استثمار و پرسود می­‌نگرند. سرانجام دهقانان بر این مردم غارتگر شورش می­‌کنند و در جنگل به وسیله جادوگران نابودشان می­‌سازند. کتاب مردان ذرت سرشار از شعری شگفت­‌انگیز و خارق‌­العاده است و در عین حال وصفی صادقانه و رنگین از عادتها و اعتقادهای مردم گواتمالا، که از غنا و دلنشینی خاصی برخوردار است، آگاه می­‌سازد.
آستوریاس سالها سردبیری یکی از روزنامه­‌های ادبی را برعهده داشت و در 1942 به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد و پس از آن مأموریت‌هایی سیاسی یافت. در این دوره مجموعه سه داستان به نام گردباد و پاپ سبز و چشمان دفن شدگان را منتشر کرد که هرسه از مهمترین آثار او به شمار می‌­آید و در آنها عصیان دهقانان در برابر محتکران وصف شده است. آستوریاس در 1946 به سمت وابسته فرهنگی در سفارت بلژیک منصوب شد، سپس با همین سمت به آرژانتین و فرانسه رفت. در آرژانتین داستان تعطیلات گواتمالا را در 1956 نوشت. در 1961 داستان برکه گدا و در 1963 داستان زنی دورگه را انتشار داد که هردو از سنن و آداب و رسوم کشورش الهام گرفته است. در 1966 سفیر کشورش در پاریس شد و جایزه صلح لنین را دریافت کرد. آستوریاس چندین دیوان نیز منتشر کرده که به سبب خیال­‌انگیزی و درخشندگی و بیان خاص، آثاری بسیار شگفت‌­آور به شمار آمده، که دوشینه درخشان بهار، از آن جمله است.

آستوریاس در 1967 به دریافت جایزه نوبل در ادبیات نائل آمد و در 1968 در پاریس نمایشگاهی از «هنر قوم مایا» ترتیب داد، در 1970 از سفارت کناره‌­گیری کرد و در همین سال به ریاست هیأت داوران در جشنواره کان برگزیده شد. داستان جیب­بر خدانشناس را در 1970 انتشار داد. شیوه نگارش آستوریاس خاص خود اوست و می­‌توان آن را «واقع‌­نویسی جادوگرانه» نامید. ریشه خیال­‌انگیزی در آثار آستوریاس در واقعیتهای روزانه کشورش جایگزین است. اعتقادهای آباء و اجدادی و خرافه­‌پرستی، علاقه و ایمان به سحر و جادو از سوئی و فقر و بینوایی از سوی دیگر، در زمینه زیبایی طبیعت و سرسبزی منطقه استوایی با قلمی سحار و شاعرانه عرضه شده است. آخرین رمان آستوریاس پیش از مرگ به نام جمعه آلام
Viernes de Dolores در 1972 در بوینس آیرس انتشار یافت. چندین مقاله از آستوریاس باقی است مانند: مسائل اجتماعی بومیها El Problema social del indio (1923)، رومانی امروز Rumania, su nueva imagen (1964) و مانند آن.

ترجمه شده به فارسی: آقای رئیس جمهور، توروتومبو، آئینه لیداسال، پاپ سبز.

زهرا خانلری . فرهنگ ادبیات جهان . خوارزمی   معرفی کتاب نقد کتاب خرید کتاب دانلود کتاب زندگی نامه بیوگرافی

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...