نامه‌های عاشقانه فرانتس کافکا بعد از حدود یک قرن در پراگ پایتخت چک حراج شدند. 

نامه‌های عاشقانه فرانتس کافکا

موزه ملی ادبیات چک این نامه‌ها را که تاکنون ناشناخته بوده‌اند به قیمت 6 هزار و 710 یورو حراج کرده است. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری آلمان، تاریخ این نامه‌ها از ژوئن سال 1919 تا 1920 است که کافکا در این زمان از بیماری سل رنج می‌برده است.

بر اساس این گزارش این نامه‌ها تاکنون کمتر مورد استناد کافکاشناسان بوده و بسیاری از وجود آنها خبر نداشته‌اند. کافکا در سال 1912 در خانه دوستش «ماکس برود»، با «فلیسه بوئر» آشنا شد. وی در برلین نماینده یک شرکت ساخت دیکتافون بود. از این تاریخ تا پنج سال بعد بین این دو نامه‌های بسیاری رد و بدل شد و حتی دو بار نیز نامزد کردند. با این حال این رابطه در سال 1917 تمام شد.

نامه‌هایی که هفته گذشته در پراگ حراج شدند نامه‌های عاشقانه بین فرانتس کافکا و جولی ویرچک بودند.

کافکا در اوائل دهه 1920روابط نزدیکی با میلنا ینسکا، نویسنده و روزنامه‌نگار هموطنش پیدا کرد.
در سال 1923 بعد از بهبود وضعیت جسمی‌اش برای فاصله گرفتن از خانواده و تمرکز بیشتر بر نوشتن مدت کوتاهی به برلین رفت که در آنجا با دوریا دیامانت، معلم 25 ساله کودکستان زندگی کرد. دوریا دیامانت در مدت اقامت کافکا در برلین دوست صمیمی کافکا شد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...