جایزه ملی ادبیات چک 2007 روز پنجشنبه 25 اکتبر در شهر پراگ به میلان کوندرا، نویسنده مشهور چک که 32 سال است زادگاهش ترک کرده در مراسمی که خود او در آن حضور نداشت، اهدا شد.

به گزارش رادیو فرانس کولتور، میلان کوندرا نویسنده 78 ساله فرانسوی چک‌تبار در یک پیام به زبان چک که در این مراسم پخش شد، از اینکه به دلیل وضعیت جسمانی نتوانسته در مراسم شرکت کند، ابراز تاسف کرد و گفت: دوستان عزیز از این جایزه به شدت به هیجان آمده‌ام و متاسفم که نمی‌توانم در کنار شما باشم.

میلان کوندرا در شهر برنو در کشور چکسلواکی (جمهوری چک و جمهوری اسلواکی امروزی) متولد شد. او در سال 1975 میلادی به فرانسه مهاجرت کرد. پس از اشغال خاک چکسلواکی در سال 1968 توسط نیروهای شوروی میلان کوندرا از صحنه ادبیات این کشور رانده شده و کلیه کتاب‌ها و آثارش جمع‌آوری شدند.

مراسم اهدای جایزه ملی ادبیات چک 2007 به همراه مبلغ نقدی 300 هزار کورون چک معادل 10920 یورو توسط وزارت فرهنگ جمهوری چک در سالن تاریخی موزه موسیقی شهر پراگ برگزار شد.
از آثار مشهور
میلان کوندرا می‌توان به کتاب‌های «بار هستی»، «والس خداحافظی»، «خنده و فراموشی» و «هنر رمان» اشاره کرد. میلان کوندرا جوایز ادبی متعددی را دریافت کرده که می‌توان از جایزه ادبی معتبر فرانسوی مدیچی، جایزه ادبی ایتالیایی موندلو و جایزه ادبیات انگلیسی کامنولث نام برد.

اعطای جایزه‌ی ملی ادبیات جمهوری چک به "میلان کوندرا"، واکنش‌های متفاوتی را در داخل این کشور به همراه داشته است.

جایزه‌ی سال 2007 ادبیات جمهوری چک در حالی روز پنج‌شنبه به "میلان کوندرا" رسید، که اعلام شد، او به‌علت بیماری نتوانسته از فرانسه برای حضور در این مراسم حضور یابد.

برخی محافل در جمهوری چک معتقدند، "کوندرا" شایسته‌ی دریافت این جایزه نبوده و این در حالی است که برخی دیگر، تقدیر از او را بسیار دیر می‌دانند.

در مراسم روز پنج‌شنبه، رییس‌جمهور و وزیر فرهنگ جمهوری چک حضور نداشتند؛ اما "میرک نوپولانک" - نخست‌وزیر این کشور - در بیانیه‌ای که در مراسم اعطای جایزه خواند، رفتارهای غیرمتمدنانه را به‌دلیل بی‌احترامی به کوندرا محکوم کرد.

او گفت: «منتقدان کوندرا او را به‌خاطر شعرهای کمونیستی‌اش در دهه‌ی 50 مؤاخذه می‌کنند؛ اما تعمدا به رمان سال 1967 او یعنی "شوخی"، که بی‌رحمانه حکومت استالینی را سرزنش می‌کند، اشاره‌ای نمی‌کنند.»

کوندرا دوبار از سوی حزب کمونیست تحریم شد و پس از اشغال کشورش در سال 1968 توسط شوروی، از زندگی در جامعه محروم شد. او در سال 1975 به فرانسه رفت و آثارش را به زبان فرانسوی نوشت و بعدها ملیت فرانسوی گرفت.

کوندرا خود را "نویسنده‌ی عجیب چک‌زبان فرانسوی" توصیف کرده است. با وجود شهرت بین‌المللی، او در داخل کشورش نوعی گوشه‌گیری خاص دارد، که شاید به آن دلیل است که ترجیح می‌دهد آثارش را به زبان فرانسوی بنویسد و هرگز اولویتی برای انتشار کتاب‌هایش به زبان مادری نداشته است.

"جیری بارتوسکا" - هنرپیشه‌ی سرشناس چک و از طرفداران کوندرا - نیز در این مراسم گفت: «فکر می‌کنم تقدیر از او 18 سال بعد از فروپاشی حکومت کمونیستی کمی دیر باشد.»

در همین حال، روزنامه "Dnes" این کشور با اشاره به این‌که کوندرا حق داشته در این مراسم شرکت نکند، نوشت: «منتقدان کوندرا او را به سه دلیل مؤاخذه می‌کنند؛ اول به دلیل شعرهای او که به سال‌های اولیه‌ی حکومت کمونیستی مربوط است، دوم به دلیل حمایت نکردن از آرمان جمهوری چک بعد از مهاجرت، و سوم به‌دلیل تمایل نداشتن او برای بازگشت با حالت پشیمانی.»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...