جین آستن

19 بهمن 1384

جین-آستن

آثار جین آستن و زندگی او دو خط موازی را تشکیل می‌­دهد که هر دو به طبقه متوسط و محیط محدود شهرستان تعلق دارد. اشخاص داستان‌های آستن از میان مردم عادی برگزیده می‌شوند نه از افراد برجسته؛ و جین با همین مردم آشنا و معمولی، دنیایی رنگارنگ وغنی می‌سازد و از کوچکترین اعمال و رفتار، عمیق‌ترین معانی را بیرون می­‌کشد، شکست و ناکامی در عشق، فریب و اغوا، دروغ و نادرستی، ابتذال و امیدهای واهی، همه جا در برابر اعتدال و حد و اندازه معقول قرار می‌­گیرد... در مارس 1817 برای معالجه سل با خواهر خود به وینچستر رفت

جین آستن (جین اوستین) Austen, Jane بانوی داستان­‌نویس انگلیسی (1775-1817) پدر جین کشیش بود و با خانواده خود در شهرهای مختلف اقامت می­‌کرد و سرانجام در وینچستر Winchester درگذشت. پس از مرگ پدر، معاشرت خانواده از گذشته نیز محدودتر گشت. جین زندگی را میان افراد خانواده پر اولاد خود و دوستان شهرستانی و در محیطی محدود و یکنواخت می­‌گذراند. همین محیط کوچک بعدها زمینه بسیاری از داستانهایش قرار گرفت. جین ابتدا برای سرگرم کردن فرزندان و افراد خانواده به خلق داستان‌ها و صحنه­‌های نمایشی خنده‌­آور می­‌پرداخت که آثار نخستین دوره نویسندگیش را تشکیل می­‌داد. اولین داستانهایش در مجموعه‌­ای به نام «عشق و دوستی» Love and Friendship فراهم آمد که پس از تجدید نظر با عنوان «شعور و حس تشخیص» Sens and Sensibility در 1811 منتشر شد.

داستان «غرور و تعصب»
Pride and Prejudice (1813) موفقیت بسیاری به دست آورد. این داستان زندگی زنی سبکسر و کوته فکر را نشان می­‌دهد که با رفتاری برخلاف آداب و رسوم زمان، می­‌خواهد دختران خود را شوهر دهد و جین در آن، رؤیا را در برابر واقعیت زندگی روزانه قرار می‌دهد و با لحنی گیرا و طنزآمیز عدم تشخیص امور متناسب را از نامتناسب بیان می­‌کند. داستان غرور و تعصب مورد پسند عامه قرار گرفت و در نظر بیشتر ناقدان، شاهکار آستن به شمار آمد. داستان «پارک منسفیلد» Mansfield Park در 1814 و داستان «اما» Emma در 1816 انتشار یافت. داستان اما، شیوه نویسندگی آستن را بهتر از گذشته می‌­نمایاند. در این داستان تعبیرات غلط قهرمان داستان از بدیهیات زندگی و شناختن احساس درونی خویش برحسب تصادف، بسیار هنرمندانه ترسیم شده است. آخرین داستان آستن «اغوا» Persuasion نام دارد که پس از مرگش در 1818 منتشر شد. آستن در این داستان نیز خطوط اصلی هنر داستان­‌نویسی خود را آشکار می‌کند و به روابط میان افراد و عکس­‌العمل‌های روحیشان در برابر اعمال یکدیگر بیشتر تکیه می‌کند تا به ترسیم روح فردی. کتاب «لیدی سوزان» Lady Susan به صورت قطعه‌­های جداگانه از آستن باقی ماند که به وسیله برادرزاده­‌اش در 1825 به چاپ رسید. در مارس 1817 برای معالجه سل با خواهر خود به وینچستر رفت ولی در همان‌جا درگذشت.

جین آستن، Austen, Jane

آستن در زمان حیات زیاد مورد توجه نبود، تنها در اواخر زندگیش بود که نقدهایی آمیخته با ستایش از آثار او به عمل آمد و هنر نویسندگی و سبک انشای دلپذیرش بر مردم انگلستان آشکار گشت. آثار جین آستن و زندگی او دو خط موازی را تشکیل می‌­دهد که هر دو به طبقه متوسط و محیط محدود شهرستان تعلق دارد. اشخاص داستان‌های آستن از میان مردم عادی برگزیده می‌شوند نه از افراد برجسته؛ و جین با همین مردم آشنا و معمولی، دنیایی رنگارنگ وغنی می‌سازد و از کوچکترین اعمال و رفتار، عمیق‌ترین معانی را بیرون می­‌کشد، شکست و ناکامی در عشق، فریب و اغوا، دروغ و نادرستی، ابتذال و امیدهای واهی، همه جا در برابر اعتدال و حد و اندازه معقول قرار می‌­گیرد. تجزیه و تحلیل درست، وصف زنده و گویا، بینش دقیق، ظرافت فکر، ذوق طنز و هنر نویسندگی موجب می‌­شود که آستن در شمار معروفترین داستان­‌نویسان انگلیس قرار گیرد.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...