من ۵ سال در سلول انفرادی در آلمان زندانی بودم. کدامیک از روزنامه نگاران و یا مسئولان سازمان حقوق بشر اسلامی ایران به این مسئله اعتراض کردند. الان ۱۰ سال است که از زندان آزاد شده ام کدامیک از مسئولان حقوقی و قضایی ایران از من سئوال کردند که چه می کنیِ؟ کجایی؟ و چه اتهامی به تو زده شده؟ اگر یک آلمانی در ایران زندانی شود با او چه رفتاری از سوی دولتش می شود. دختر ۳۰ ساله من که فلج است هنوز در آلمان است

کتاب «نقاشی‌قهوه‌خانه» شامل خاطرات کاظم دارابی از نحوه دستگیری و دادگاهی شدنش در ماجرای میکونوس آلمان منتشر شد.

نقاشی قهوه‌خانه: خاطرات کاظم دارابی محسن کاظمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشست خبری کتاب «نقاشی قهوه خانه» شامل خاطرات کاظم دارابی ایرانی متهم شده به شرکت در ماجرای رستوران میکونوس آلمان که توسط محسن کاظمی از پژوهشگران نام آور عرصه تاریخ شفاهی تدوین شده است، صبح امروز در حوزه هنری برگزار شد.

مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در این مراسم در سخنانی عنوان کرد: بعد از جنگ جهانی دوم اوضاع جهان به گونه ای تغییر کرد که سربازان و حاضران در نبرد دیگر منتظر مورخ ها برای ثبت خاطراتشان نشدند و ترجیح دادند خودشان شروع به نگارش کتاب کنند. امروز هم دیگر کسی جز حاضران در یک حادثه راوی خاطرات نیست و آنها نیز منتظر مورخان نمی مانند.

سرهنگی افزود: شعار آقای دارابی و کاظمی هم در این پروژه این بود که باید علیه فراموشی نوشت. آقای دارابی شاهد عینی یک حادثه تاریخی، سیاسی مهم در جمهوری اسلامی است و در عین حال از نظر اعتقادی نیز فردی درجه یک است. او چیزی جز حقیقت را بیان نکرده و کتاب هم حاصل همین بیان اوست.

محسن کاظمی نگارنده این کتاب نیز در این نشست خبری در بخش اول سخنان خود اظهار داشت: این کتاب را طی ۱۰ سال به صورت چراغ خاموش و سکوت خبری به انتها رساندیم. آقای دارابی ۱۰ سال صبوری کردند و در این مورد این کتاب با کسی صحبت نکردند. همانطور که ۱۵ سال و دو ماه در زندان آلمان صبوری کردند. از حوزه هنری و انتشارات سوره مهر که امکان ۱۰ سال تمرکز و پژوهش برای نتیجه دادن این اثر را فراهم کردند، متشکرم.

وی افزود: این کار به من سفارش شد. در واقع موضوع آن بود که به سراغ من آمد. آقای بهبودی پیشنهاد دادند که کار را انجام دهم و اعتراف می کنم که با اکراه آن را پذیرفتم. رفته رفته به آن علاقه مند شدم. این کتاب اثبات امری نیست بلکه قرائتی است از ماجرای شبی سیاه در برلین که به ماجرای میکونوس معروف شدو می خواهد به سوالاتی درخصوص چیستی و چرایی این ماجرا نزدیک شود. توفیق آن هم این است که چرایی مسئله را در ذهن مخاطبش تقویت می کند و شهامت سوال پرسیدن را پیش روی او قرار می دهد. این کتاب شکست و پایانی است بر روایت تک صدایی غرب از ماجرای میکونوس.

نقاشی قهوه‌خانه: خاطرات کاظم دارابی

در ادامه این نشست خبری کاظم دارابی نیز در سخنانی اظهار داشت: زمانی که در آلمان دستگیر شدم تا حدود یک سال موقعیت خطرناک و بدی را تجربه کردم تا جایی که نزدیک به ۱۷ کیلو از وزن من کاسته شد. قوه قضائیه، جراید و حاکمان وقت آلمان تمام تلاش خود را کردند که همه کاسه کوزه های این ماجرا را بر سر من بشکنند و برایشان مهم نبود که من چه موقعیتی دارم و آیا واقعا این کار را کرده ام یا خیر. مهم این بود که یک ایرانی به این امر متهم شده و در واقع هدف، مسئولان و نظام ایران بودند.

دارابی ادامه داد: در طول مدت بازجویی و دادگاه همه چیز را به هم چسباندند که بگویند یک متعصب خشک حزب اللهی چماق دار که من باشم، در سازمان دهی این اتفاق نقش داشته است. در واقع پیش از صدور حکم، من محکوم شده بودم و به من عناوینی چون سپاهی، اطلاعاتی و عضو حزب الله لبنان، نسبت داده شده بود. همه اپوزیسیون ضد جمهوری اسلامی را به دادگاه من آوردند که بگویند ایران حامی تروریسم است. شاید در ظاهر به هدفشان رسیدند اما اگر کسی می خواهد حقیقت را بداند باید این کتاب را بخواند.
وی افزود: مرحوم هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای عاملان ماجرای میکونوس را خودسر اعلام کرده بود؛ من می گویم که بله شاید آنها نیروهای خودسر عراقی، آلمانی و کرد بودند اما این ها به من ارتباطی نداشت چون هیچ گاه در دادگاه ثابت نشد که من در این عملیات نقش داشتم. دادگاه آلمان برای من ۴۰۰ صفحه حکم نوشت که در صفحه ۱۰۷ آن آمده است بعد از انجام تمامی تحقیقات نتوانستیم ثابت کنیم که فلانی برنامه ریزی این اتفاق را برعهده داشته اما شواهد امر به ما می گوید که چنین است.

دارابی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من ۵ سال در سلول انفرادی در آلمان زندانی بودم. کدامیک از روزنامه نگاران و یا مسئولان سازمان حقوق بشر اسلامی ایران به این مسئله اعتراض کردند. الان ۱۰ سال است که از زندان آزاد شده ام کدامیک از مسئولان حقوقی و قضایی ایران از من سئوال کردند که چه می کنیِ؟ کجایی؟ و چه اتهامی به تو زده شده؟ چرا یک بار سراغ من نیامده اند؟ اگر یک آلمانی در ایران زندانی شود با او چه رفتاری از سوی دولتش می شود. دختر ۳۰ ساله من که فلج است هنوز در آلمان است و نمی توانم او را ببینم و آن وقت مسئولین ما فقط حرف می زنند. در همه مسائل حرف می زنند. من به زندان رفته ام که جمهوری اسلامی محکوم شود. بر اساس شواهد وقرائن باید حداکثر ۲ تا ۳ سال به زندان می رفتم اما برایم ۳۰ سال زندان برایم بریدند و البته حکم اولیه ام حبس ابد بعلاوه ۱۰ سال بود.

در ادامه نشست خبری حجت الاسلام سعید فخرزاده، رئیس واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری نیز در سخنانی با اشاره به اینکه مسئله پژوهش در کشور ما هنوز جا نیفتاده و مورد توجه واقع نشده است گفت: باید به این مسئله توجه کنیم که هنوز موضوعات و قصه های زیادی در انقلاب است که نیاز به پژوهش دارد. اتهامات زیادی به ما زده اند که نیاز به بررسی و تحلیل دارد و یک محقق صبور است که می توانند برای آنها پاسخی پیدا کنند.

در بخش دیگری از این نشست خبری، اهالی رسانه به طرح سئوالاتی از حاضرین پرداختند.

کاظم دارابی در پاسخ به سئوال مهر درباره علت سکوت ۱۰ ساله خود درباره آنچه بر او رفته است، گفت: من یک بار در تلویزیون و به اصرار آقای طالب زاده شمه کوچکی از این مسئله را گفتم اما نظر آقای کاظمی و حوزه هنری این بود که تا زمان تالیف کتاب سکوت کنم چون امکان داشت یک عده بخواهند جلوی این کار را بگیرند. ما در این سالها دیدیم که در موارد مختلفی هر گاه موضوع تروریست مطرح می‌شود از ماجرای میکونوس هم صحبت می کنند. با نوشتن این کتاب سعی کردیم که اطلاعات دقیقی درباره این حادثه به مخاطبمان ارائه دهیم.

محسن کاظمی نیز درهمین زمینه گفت: سکوت آقای دارابی فقط درباره انتشار کتاب بوده است. ایشان پیش از آنکه کارمان را شروع کنیم نگاه یکسویه به من داشته اند. گویا در سال ۱۳۸۰ و در زندان آلمان خاطرات احمد احمد که من آن را تدوین کردم و مدتی به صورت پاورقی در روزنامه کیهان منتشر می شد را خوانده بودند و از آن خوششان آمده بود و ترغیب شده بودند پس از آزادی از زندان خاطراتشان را منتشر کنند.

کاظمی ادامه داد: آقای دارابی ۴ هزار و ۹۰۲ برگ سند به ما دادند که از جمله آنها متن حکم ۴۰۰ صفحه ای ایشان بود. ما آنها را به همراه بریده های جرایدی که ایشان در ۱۶ سال جمع آوری کرده بودند ترجمه و مورد توجه قرار داده ایم و به خاطر همین هم پروسه این کار طولانی شد.

در بخش دیگری از این نشست خبری کاظم دارابی در پاسخ به سئوالی درباره  حمایت کنسولی و سیاسی از خود پس از بازداشتش گفت: بعد از دستگیری من باکنسولگری ایران در برلین تماسی نداشتم اما آقای میرخانی کنسول وقت یک بار به ملاقات من آمدند که البته این ملاقات با حضور مترجم و مسئولان امنیتی آلمان بود و برخلاف قانون هم سخنان ما را ضبط کردند. وکیل من را همسرم که لبنانی است و خانواده اش انتخاب کردند.

وی درباره علت انتخاب نام این کتاب نیز گفت: یک بار در ایران  آقایان از عبارت قهوه خانه میکونوس یاد کرد. ما هم این رستوران را به مثابه یک قهوه خانه که نقال داستانش من هستم در نظر گرفتیم.

دارابی همچنین درباره اینکه چرا پیگیر اقدام بین المللی برای محکومیت خود نشده است نیز گفت: حکم من حکم به محکومیت نظام بود. این نظام است که باید دنبال این باشد که از خود اعاده حیثیت کند. از من توضیح بخواهد، به من راه نشان دهد و به شکایت ترغیب کند. وقتی که آلمانی ها از شخصیتی مانند بنی صدر برای شهادت دادن دعوت می کنند و در نهایت هم هیچ مدرک محکمه پسندی هم ارائه نمی کنند هدفشان جز اینکه یک ایرانی را به این مسئله پیوند دهد چه می تواند باشد؟ چرا برای این مسئله در ایران کسی فکری نمی کند؟

وی در پایان از قول مسئولان سوره مهر خبر از ترجمه کتابش به زبان آلمانی، انگلیسی و عربی داد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...