موضوع جزیره ارغوانی همان تئاتر است. این نمایشنامه از یک سو، هجو سانسور است و از سوی دیگر، تئاتر چپ‌گرای سال‌های 1920 را به مضحکه می‌کشد. او برای پیشبرد درست این دو مورد، به شیوه نمایش در نمایش متوسل می‌شود. دیموگاتسکی ، نویسنده‌ای جوان که نوشته‌هایش را با نام ژول ورن! امضا می‌کند، نمایشنامه‌ای بر ضد استعمار و بهره‌کشی نوشته است که باید به مسئول سانسور، ساوالوکیچ مخوف، ارائه داد.

جزیره ارغوانی  |  میخائیل بولگاکف
جزیره ارغوانی [Bagrovyi Ostrov]. نمایشنامه‌ای از میخائیل بولگاکف (1) (1891-1940)، نویسنده روس، که در 1928 نوشته شد، اما در زمان حیات نویسنده انتشار نیافت. نخستین نمایش آن در دسامبر 1929، در تئاتر مجلسی مسکو اجرا شد. شش ماه بعد، تئاتر در زیر فشار نقدی سخت خصمانه مجبور شد جزیره ارغوانی را از برنامه خود حذف کند.

موضوع جزیره ارغوانی همان تئاتر است. این نمایشنامه از یک سو، هجو سانسور است و از سوی دیگر، بولگاکف تئاتر چپ‌گرای سال‌های 1920 را به مضحکه می‌کشد. او برای پیشبرد درست این دو مورد، به شیوه نمایش در نمایش متوسل می‌شود. دیموگاتسکی (2)، نویسنده‌ای جوان که نوشته‌هایش را با نام ژول ورن (3) امضا می‌کند، نمایشنامه‌ای بر ضد استعمار و بهره‌کشی کلان سرمایه‌داران تشنه سودجویی از اقوام بدوی نوشته است. حال باید نمایشنامه را به مسئول سانسور، ساوالوکیچ(4) مخوف، ارائه داد. با عجله و فی‌البداهه نمایشی ترتیب می‌دهند. و این موقعیتی است برای بولگاکف که زندگی یک گروه نمایش و رقابتها و مسائل روانی خاص حرفه بازیگری را نشان دهد. نمایشنامه دیموگاتسکی_ ژول ورن در جزیره‌ای روی می‌دهد که سرمایه‌داران انگلیسی می‌کوشند تا منابع آن را تصاحب کنند. عمل داستانی شامل عناصر غیرمعمول بی‌شماری براساس بهترین سنتهای نمایشی اوایل قرن بیستم است. در پایان نمایشنامه، مردم بومی استقلال خود را به دست می‌آورند. با این همه، ساوالوکیچ راضی نیست، زیرا جای انقلاب بین‌المللی در صحنه خالی است. اینکه چیزی نیست! در کمترین فرصت ممکن آن را آماده می‌کنند. این حکایات تلخ و شیرین تقلیدی فکاهی است: نمایشنامه دیموگاتسکی_ ژول ورن  به گونه‌ای شگفت به نمایشنامه‌های بی‌شمار عقیدتی شباهت دارد که در آن زمان، تعدادشان در مسکو رو به افزایش بود. اما بولگاکف با مسخره کردن اینگونه نمایشنامه‌ها نمونه زیبایی از تئاتر تخیل آزاد به دست می‌دهد. سانسور از همه این‌ها فقط «هجونامه‌ای بر ضد انقلاب» را حفظ کرده است...

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Michail Bulgakov 2.Dymogatski 3.Jules Verne 4.Savva Lukic

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...