مجموعه داستان «انفیه‌دان باگومبو» نوشته کورت ونه‌گات با ترجمه روحی افسر و شهرزاد مهدوی از سوی انتشارات کلاغ سفید منتشر شد.

به گزارش مهر، این مجموعه شامل داستانهایی است از تجربه‌های نویسنده از جنگ جهانی دوم که با سنت داستانگویی طنزآمیز آمریکایی همراه شده است.

کتاب انفیه‌دان باگومبو شامل 22 داستان است که عنوان برخی از آنها عبارتند از پیشنهاد با صرفه، بچه بی‌استعداد، عروس دست‌ساز،‌ سال دومی جاه‌طلب،‌ تقدیم به بابانوئل نیک گنده، مشاور بی جیره و مواجب و پسری که از دخترها فرار می‌کرد.

در داستان این آقا پسر من می‌خوانیم: این کارخانه سازنده بهترین پمپهای سانتریفوژ جهان بود و به مرل واکونر تعلق داشت. خود او بینانگذار کارخانه بود. تازگیها شرکت ریخته‌گری و قالبسازی جنرال مبلغ دو میلیون دلار به او پیشنهاد کرده بود. مرل نه شریکِ سهامداری داشت و نه پشیزی به کسی بدهکار بود. پنجاه و یک سال داشت و زنش مرده بود. یک وارث داشت؛ یک پسر. اسم پسرشان را به یاد بنجامین فرانکلین، فرانکلین گذاشته بودند.

کورت وونه‌گات (1922-2007) چندین رمان و مجموعه داستان در کارنامه خود دارد که از آن جمله می‌توان به سلاخ‌خانه شماره پنج، صبحانه قهرمانان، اسلپ استیک، محبوس و مجمع الجزایر گالاپاگوس اشاره کرد.

کتاب انفیه‌دان باگومبو با شمارگان 2000 نسخه در 396 صفحه و به قیمت 7000 تومان منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...