دومین رمان هادی معیری نژاد با عنوان «ویلای مروارید» منتنشر شد.

هادی معیری نژاد ویلای مروارید

 به گزارش خبرآنلاین، این داستان سرگذشت سه نویسنده تازه کار و جوان است که به دعوت نویسنده ای قدیمی برای استراحت و نوشتن به شهری عجیب در شمال ایران دعوت می شوند که  با جلو آمدن دریا و باتلاقی شدن اطرافش به شکل یک  جزیره درآمده. اما روند اتفاقات به نحوی پیش می رود که ماندن در آن مکان خوف آور برای آن سه جوان غیر قابل تحمل می شود.

ویلای مروارید دومین رمان هادی معیری نژاد است که پیش از این رمان «هیتلر را من کشتم» را با انتشارات هیلا منتشر کرده بود. او همچنین پیش از این  مجموعه شعر «انجمن بادهای بی سرزمین» را نیز با نشر داستان منتشر کرده است.

معیری نژاد درباره «ویلای مروارید» می گوید: این داستان در حقیقت چهارمین داستان من است اما به دلایلی زودتر از داستان های دوم  و سومم فرصت انتشار یافت. رمان دومم  «ساعت باران» توسط  انتشارات نیماژ در نوبت  انتشار است و رمان سومم «سفر با اشباح شمالی» را هم فعلا مشغول بازنویسی و ویرایشش هستم.

او ضمن ابراز نگرانی درباره بحران کاغذ و وضعیت ادبیات معاصر ایرانی گفت: وضعیت پیش آمده  اقتصادی برای کشور بیشترین ضربه را به بخش فرهنگ نوشتاری کشور می زند. مثلا در بخش داستان و شعر، ناشران روی نام های جدید کمتر ریسک کرده و ترجیح می دهند  یا آثار خارجی را به چاپ برسانند و یا آثار موفق گذشته را تجدید چاپ کنند. حتی ناشران دلسوزتر که فرصتی برای چهره های جدید تر در ادبیات فراهم می آوردند هم دیگر کم کم  این بخش را کمرنگ کرده اند که البته قابل درک است.

ویلای مروارید در 116 صفحه و با تیراژ 500 نسخه توسط نشر داستان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...