"رضا نجفی" مترجم و منتقد ادبی، قصد دارد برای نخستین مرتبه داستان‌هایش را در مجموعه‌ای منتشر کند.

«نجفی» به فارس گفت: همزمان با نمایشگاه کتاب قرار بود دو کتاب «اشعار هرمان هسه » به صورت دو زبانه و «مجموعه داستان‌های گوتیک» از سوی انتشاراتی‌های هرمس و چشمه منتشر شود، اما این امر صورت نپذیرفت ولی قرار است به زودی این کتاب‌ها منتشر شوند.

وی ادامه داد: کتابی که هم اکنون مشغول نگارش آن هستم و تاکنون بیش از 80 درصد آن نوشته شده، «سیری در رمان قرن بیستم» است. من در این کتاب به رمان کشورهای مختلف در قرن بیستم پرداخته‌ام. مثلاً برای بحث پیرامون رمان کشورهای انگلیسی زبان در ابتدا یک مقدمه چند صفحه‌ای آورده شده و پس از آن رمان‌های بزرگ و مطرح نقد و واکاوی شده‌اند.

نویسنده کتاب «شناخت هرمان هسه» اظهار داشت: برای مثال با توجه به این‌که منابع درباره رمان کشورهای نروژ، هلند و دانمارک در ایران وجود ندارد، فقط به گزارشی درباره رمان‌های مهم آن کشور بسنده شده است. اما از طرف دیگر درباره رمان آمریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه، اسپانیا و آمریکای جنوبی به تفصیل بحث شده است.

نجفی اظهار داشت: هر ادبیاتی روح مملکتی که در آن شکل گرفته را با خود حمل می‌کند. من هم در این کتاب سعی کردم عناصر، نشانه‌ها و ویژگی‌های فرهنگی موجود در رمان یک کشور را از دل آثار استخراج کنم. این اثر که نگارش آن تا یکی دو ماه دیگر به پایان خواهد رسید، از سوی نشر کاروان منتشر خواهد شد.

این مترجم ادبیات آلمانی همچنین از به اتمام رسیدن ترجمه کتاب «عاشقانه‌هایی برای النا» خبر داد و افزود: این کتاب داستان‌ها، شعرها، مقاله‌ها و نقدهای «یوزف زینکلایر» نویسنده معاصر سوئیسی است که در حال حروف‌چینی آن هستم و انتشارات مروارید آن‌را منتشر می‌کند.

پیش از این رضا نجفی برخی از شعرهای زینکلایر را در مطبوعات منتشر کرده بود.

این منتقد ادبی همچنین بیان داشت: برای نخستین مرتبه و پس از مدت‌ها اندیشیدن تصمیم گرفتم که مجموعه داستان‌هایم را منتشر کنم. در محافل ادبی همه من را به عنوان مترجم و منتقد می‌شناسند و شاید اصلاً کسی نداند که من داستان‌ هم می‌نویسم. مدتی است که تصمیم گرفتم 12 داستان از 15 داستان کوتاه مقبولی که تا امروز نوشته‌ام را در قالب یک مجموعه منتشر کنم.

رضا نجفی با اعلام این‌که هنوز عنوان و ناشر این اثر مشخص نشده، اذعان داشت: مضامین این داستان‌ها ان‌قدر با هم متفاوت است که شاید پذیرش این امر که تمام این داستان‌ها توسط یک نفر نوشته شده برای مخاطب سخت باشد.

این مترجم ادبی اظهار داشت: یک گروه از این داستان‌ها جزو ادبیات شگرف و فراواقع‌گرایانه است و دسته دیگر داستان‌ها شامل ویژگی‌های رئالیسم گزارشی و مستندگونه‌ است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...