دبیر فرهنگستان هنر از انتشار شاهنامه شاه طهماسب در آینده نزدیک خبر داد.

بهمن نامور مطلق در گفتگو با مهر، انتشار این شاهنامه را قطعی دانست و درباره دلایل تعلل در انجام این کار هم گفت: شاهنامه شاه طهماسب طبق قرارمان منتشر می‌شود و تعللی در کار نبوده است.

دبیر فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران درباره زمان انجام این کار توضیح بیشتری نداد و افزود: این شاهنامه باید روالی را طی می‌کرد و امیدوارم به زودی شاهد انتشار آن باشیم.

شاهنامه شاه ‌طهماسب (یا شاهنامه طهماسبی) که آن را گنجینه هنر نگارگری و خوشنویسی ایران عصر صفوی می‌دانند، به فرمان شاه اسماعیل و به وسیله‌ مشهورترین هنرمندان دوره صفوی و طی حدود 20 سال نگارگری شد.

اصل این اثر 258 مینیاتور را دربرداشته اما از حدود یک قرن پیش دست به دست گشته، برگ‌هایی از آن جدا شده و آنچه از آن به جا مانده 118 نگاره است. این کتاب حدود 16 سال پیش به ایران بازگردانده شد و قرار بود با همکاری فرهنگستان هنر و موزه‌ هنرهای معاصر به چاپ برسد که این کار تا زمان فعلی انجام نشده است.

شاهنامه‌ شاه‌ طهماسب در نیمه‌ دوم سده‌ دهم هجری به سلطان عثمانی هدیه شد و تا ابتدای قرن 19 میلادی در کتابخانه‌ سلطنتی عثمانی نگهداری می‌شد. این اثر نفیس یک قرن بعد و در سال 1903 برای نخستین بار در پاریس به نمایش عمومی گذاشته شد.

شاهنامه طهماسبی که در آن زمان به یک انگلیسی تعلق داشت حدود نیم قرن بعد به "آرتور هوتن" فروخته شد و او هم در سال 1970 78 صفحه از این شاهنامه را به موزه‌‌ متروپولیتن نیویورک هدیه ‌‌کرد که گفته می‌شود علت این کار فرار از پرداخت مالیات بوده است.

اندکی بعد 7 صفحه دیگر از نقاشی‌های کتاب در حراج کریستی لندن به قیمت یک میلیون و 300 هزار دلار جراح شد. خودِ هوتن تا اوایل دهه‌ 80 میلادی که زنده بود 55 برگ دیگر از شاهنامه‌ شاه طهماسب را در حراج کریستی و گالری آگینو به حراج گذاشت و 118 صفحه باقیمانده به فرزندش به ارث رسید و فرزند هوتن هم در سال 1372 با مسئولان وقت کشورمان توافق کرد که باقیمانده‌ این کتاب را با یکی از تابلوهای موزه‌ هنرهای معاصر معاوضه کند که این تابلو اثری از دکونینگ با عنوان "زن، شماره 3" بود و امکان نمایش آن در ایران وجود نداشت.

بحث درباره انتشار شاهنامه‌ شاه طهماسب که در حال حاضر در موزه هنرهای معاصر نگهداری می‌شود، به شکل کتاب از همان سال‌های ورود این اثر به کشور آغاز شد و فرهنگستان هنر آن را در دستور کار خود قرار داد و آخرین قرار اعلام شده این بود که کتاب در سال 87 و پس از رونمایی در همایش ملی شاهنامه‌نگاری، در اندازه اصل آن با قطع سلطانی بزرگ و شمارگان 5000 نسخه منتشر شود.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...