انتشارات «تیرگان» که از مدتی پیش مشغول انتشار مجموعه‌ی «بزرگان ایرانی» است، «قصه‌ی زندگی عطار نیشابوری » را نیز منتشر کرد. در این کتاب به نکته‌هایی از زندگی این شاعر اشاره شده که خواندن آن برایتان تازگی خواهد داشت.

ایبنا: فکر نمی‌کنم در میان نوجوانان کسی باشد که «جلال‌الدین محمد بلخی» را نشناسد. همان عارف و شاعر پرآوازه‌ای که او را «مولوی» و «مولانا» می‌نامیم. شاعری که آوازه‌اش نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان و به‌ویژه در میان دوست‌داران ادبیات فارسی پیچیده است.

«زینب یزدانی»، در کتاب «قصه‌ی زندگی مولوی»، به زندگی این شاعر ایرانی پرداخته و همان‌طور که پیش از این به ایبنا نوجوان گفته بود، در نگارش این کتاب از منابع معتبر استفاده کرده و اتفاقات خیالی در کتاب وجود ندارند.

«قصه‌ی زندگی مولوی» از زبان خود او روایت می‌شود: «برخلاف همه‌ی آدم‌ها که از دوران کودکی‌شان خاطرات زیادی به یاد ندارند، من بیش‌تر روزهای کودکی‌ام را به یاد دارم. مادرم، وقتی کودکی پنج، شش ساله بودم مرا در آغوش می‌گرفت و از روزهای تولدم می‌گفت. من که به شنیدن آن خاطرات علاقه‌ی زیادی داشتم، همیشه از مادرم می‌خواستم که برای چندمین بار آن‌ها را برایم تعریف کند...»

یکی از اتفاقات جالب در کودکی این شاعر، دیدار او با «عطار نیشابوری» بوده: «... در حالی‌که همه مشغول کار بودند، من کمی دورتر از کاروان به نقطه‌ای خیره شده بودم. ناگهان دیدم پدرم با مردی به سمتم می‌آید. وقتی به من رسیدند، من به آن‌ها سلام کردم. آن مرد که بعدها فهمیدم نامش «عطار» بود، به من نزدیک شد و دستانم را گرفت. به چشمانم نگریست و با مهربانی به پدرم گفت: «به‌زودی این پسر تو آتش در میان عاشقان جهان خواهد زد!» من آن هنگام آن شخص را به‌خوبی نمی‌شناختم، اما بعدها با مطالعه‌ی کتاب‌هایش دانستم با چه انسان بزرگ و مهمی ملاقات کرده بودم. سال‌ها بعد در هنگام مطالعه‌ی کتاب‌هایش، بارها آرزو کردم که ای کاش می‌توانستم دوباره او را ببینم و بسیاری از پرسش‌هایم را از او بپرسم.»

دیدار با شخص دیگری به نام «شمس تبریزی» از دیگر اتفاقات زندگی مولاناست که مسیر زندگی او را تغییر داد. شاید اگر این دیدار نبود، یکی از شاهکارهای ادب فارسی یعنی «مثنوی معنوی» هم هیچ‌گاه توسط مولانا سروده نمی‌شد.

شرح ماجرای این ملاقات و تاثیری که شمس تبریزی بر مولانا گذاشت را می‌توانید در «قصه‌ی زندگی مولوی» بخوانید.

این اثر «زینب یزدانی» را انتشارات تیرگان با تصویرگری «فروغ بیژن» منتشر کرده است.

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...