رمان «مواجهه با مرگ» [Facing death] نوشته برایان مگی [Bryan Magee] با ترجمه مجتبی عبدالله‌نژاد توسط نشر نو منتشر و به چاپ سوم رسید.

مواجهه با مرگ» [Facing death] نوشته براین مگی [Bryan Magee]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، چاپ اول این کتاب که یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر» نشر نو است، سال ۹۷ عرضه شد که دی‌ماه همان سال هم به چاپ دوم رسید. حالا نسخه‌های چاپ سومش در کتابفروشی‌ها عرضه شده‌اند.

برایان مگی فیلسوف و نویسنده این‌کتاب معتقد است فقط مرگ است که می‌تواند به زندگی معنا بدهد. چیزی که تا همیشه وجود داشته باشد، معنا هم ندارد. همچنین اگر پایانی وجود نداشته باشد، کلیتی هم وجود ندارد و وقتی کلیتی وجود نداشته باشد، هویتی هم وجود ندارد. ما انسان‌ها اگر نابودنشدنی بودیم، نمی‌توانستیم در مقام فرد انسانی موجودیت داشته باشیم. با این تفاصیل مرگ برایمان اتفاق نیست. بخش لاینفکی از زندگی است و اگر قرار است وجود داشته باشیم، مرگ هم باید باشد. پس مرگ نه‌تنها بدبیاری نیست _ فاجعه‌ای نیست که از بیرون بر ما تحمیل شود و ما را نابود کند _ بلکه پیش‌شرط زندگی معنادار است. بنابراین نمی‌توانیم، هم توقع داشته باشیم زندگیمان معنایی داشته باشد، هم از مرگ متأسف باشیم. چون تأسف از مرگ یعنی تأسف از موجودیت فردی.

برایان مگی که به‌تازگی درگذشت، رمان «مواجهه با مرگ» در ۶۷ فصل نوشته است. این نویسنده و سیاستمدار انگلیسی در کتاب مورد نظر، شخصیت‌های داستان خود را با مفاهیمی چون زندگی، عشق و مرگ روبرو کرده است. این رمان برای کسانی که براین مگی را به عنوان یک فیلسوف می‌شناسند، عجیب خواهد بود. نسخه اصلی این کتاب در سال ۱۹۷۷ چاپ شده است.

داستان «مواجهه با مرگ» درباره روزنامه‌نگار جوانی به نام جان است که در سی‌سالگی و اوج موفقیت، مبتلا به سرطانی مرگبار می‌شود اما از این‌ماجرا خبر ندارد. تا جایی از داستان، افراد خانواده و همسرش تلاش دارند موضوع را از او مخفی کنند، اما بالاخره جان متوجه می‌شود وقت زیادی برای زندگی ندارد و باید آماده مردن شود...

چاپ سوم این‌کتاب با ۵۹۸ صفحه و قیمت ۹۰ هزار تومان عرضه شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...