«آینده تصویر» اثر ژاک رانسیر، فیلسوف شهیر فرانسوی با ترجمه فرهاد اکبرزاده از سوی انتشارات امیدصبا منتشر شد. رانسیر در این کتاب فهم تصویر را به مثابه فهم هنر در نظر می‌گیرد.

فرهاد اکبرزاده به ایبنا، گفت: جدیدترین ترجمه منتشر شده من از پروژه استتیک رانسیر، فیلسوف شهیر فرانسوی، کتاب «آینده تصویر» است که به تازگی از سوی انتشارات امید صبا روانه کتابفروشی‌ها شد. کتاب چهار فصل دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از «آینده تصویر»، «جمله، تصویر، تاریخ»، «نقاشی در متن»، «آیا چیزی هست که قابل بازنمایی نباشد؟».

وی افزود: دیگر ترجمه‌های من از این مجموعه کتاب‌های «استتیک و ناخرسندی‌هایش» و «ناخودآگاه زیباشناختی» بودند که هر دو در سال گذشته (1393) به ترتیب از سوی نشر امیدصبا و نشر چشمه در دسترس مخاطبان قرار گرفتند.

اکبرزاده ادامه داد: رانسیر در این کتاب به مفهوم تصویر پرداخته و از طریق آن سعی دارد دگرگونی‌های هنر را درک کند؛ به عبارتی رانسیر در این کتاب فهم تصویر را به مثابه فهم هنر در نظر می‌گیرد. وی همچنین تصویر را به سه دسته «تصویر برهنه»، «تصویر متظاهر» و «تصویر استعاری» طبقه‌بندی می‌کند.

این مترجم در ادامه با اشاره به نقد و تحلیل رانسیر از نظریات دیگر اندیشمندان درباره تصویر، گفت: رانسیر در این کتاب تمام نظریاتی را که متفکران جدید درباره تصویر ارائه کرده بودند، به صورت مستقیم و غیرمستقیم بررسی و نقد می‌کند؛ به عنوان مثال وی با اشاره به نام رولان بارت نظریات وی درباره تصویر را مرور کرده، اما بدون اشاره به نام ژان بودریار، تفکراتش درباره تصویر را نقد کرده است.

«آینده تصویر» نوشته ژاک رانسیر و ترجمه فرهاد اکبرزاده با شمارگان هزار نسخه، 168 صفحه و بهای 13 هزار تومان از سوی انتشارات امیدصبا روانه کتابفروشی‌ها شده است.

ژاک رانسیر، فیلسوف فرانسوی در سال 1940 در الجزایر به دنیا آمد. او را در زمره اندیشمندان متعلق به انقلاب ماه می 1968 فرانسه به حساب می‌آورند.

رانسیر استاد بازنشسته دانشگاه «سنت دنیس» پاریس است. آرای او در علوم انسانی و علوم اجتماعی به ویژه در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

«عدم توافق» با ترجمه رضا اسکندری، «توزیع امر محسوس: سیاست و استتیک و رژیم‌های هنری و کاستی‌های انگاره مدرنیته» با ترجمه اشکان صالحی، «سیاست زیباشناسی» با ترجمه امیرهوشنگ افتخاری راد و بابک داورپناه، «پارادوکس‌های هنر سیاسی» با ترجمه اشکان صالحی، «10 تز در باب سیاست» ترجمه امید مهرگان و «نفرت از دموکراسی» ترجمه محمدرضا شیخ محمدی نام دیگر کتاب‌های ترجمه شده رانسیر به زبان فارسی است.

هنر |
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...