کمالی بانیانی، نویسنده، مترجم و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، از پایان ترجمه اثری با عنوان «شکسپیر و زنان» خبر داد. این کتاب به بررسی دیدگاه‌های شکسپیر درباره زنان می‌پردازد.

محمدرضا کمالی بانیانی در گفت‌وگو با ایبنا، با بیان این مطلب اظهار داشت: با مطالعه این اثر می‌توان دریافت شکسپیر، یکی از منتقدان جامعه انگلستان آن دوران نسبت به قوانینی بود که مربوط به زنان اعمال می‌شد.


وی با بیان این که نویسندگان این اثر برای دریافتن آرای شاعر و نمایشنامه‌نویس بزرگ قرن شانزدهم و تمام دوران انگلستان درباره زنان، به بررسی غزلیات و نمایشنامه‌های وی پرداخته‌اند، اظهار داشت: شکسپیر، جریان فمینیستی موجود در انگلستان آن دوران را عامل رذالت زنان می‌دانست.

کمالی بانیانی افزود: با مطالعه این اثر درمی‌یابیم شکسپیر حقوق در نظر گرفته شده برای زنان در آن دوران را بر خلاف ادعای وضع‌کنندگان آن، انسانی نمی‌دانست بلکه لایه‌پوشالی و مخملینی برای به اسارت درآوردن زنان به‌ شمار می‌آورد.

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان این که دیدگاه شکسپیر درباره حقوق زنان در جامعه انگلیس قابل تعمیم به جوامع امروزی نیز است، عنوان کرد: ترجمه این اثر به دلیل کوششی که برای انتقال صحیح نظریات مطرح شده در آن صورت گرفته، روان و همه فهم است.

وی با اشاره به این که این اثر در مراحل پایانی ویرایش قرار دارد، گفت: هنوز برای سپردن آن به ناشر تصمیمی نگرفته‌ام.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...