در پیرامون چهره­‌ی رنج کشیده­‌ی بوثوتاروتی، ایتالیای قرن شانزدهم با تعارضها و کشمکشهایش نمودار می‌­شود که در زمینه­‌ی مذهبی، جنبش ضد اصلاح کلیسا و در زمینه­‌ی هنری سبک «باروک» و در زمینه‌­ی سیاسی انهدام آزادی را تدارک می‌­بیند... رنج و خدا و مرگ تصوراتی‌­اند که پیری توأم با تنهایی این پیروز شکست خورده را به خود مشغول می­‌‌دارند. میکلانژ و بتهوون دو جانب متضاد سرنوشت آدمی‌­اند. و رولان می­کوشد تا دوستی نسبت به این دو را در دلها به وجود آورد.

زندگی میکلانژ[vie de Michel.Ange]. (The life of Michael Angelo)  رومن رولان
زندگی میکلانژ
[vie de Michel.Ange]. (The life of Michael Angelo)  تک نگاری رومن رولان(1)(1866-1944)، نویسنده‌­ی فرانسوی، انتشار یافته در 1905 و تجدید نظر شده در 1906. نویسنده، پس از زندگی بتهوون، اینک میکلانژ را چون سرمشقی به خستگان و ناتوانان عرضه می­‌کند تا آنها خود را با این هنرمند برجسته مقایسه کنند. او بر جنبه­‌ی قهرمانانه زندگیی تأکید می­‌کند که صفت بارز آن کشمکش میان ناتوانی اراده و خصوصیات نفسانی از یک سو، و توانایی نبوغ از سوی دیگر است. در داوری رومن رولان درباره­‌ی میکلانژ جای گفتگوست، ولی او، با تحلیل ماهرانه­‌ی خود، از خصوصیات روانی این موجود، که سراسر زندگی طولانی­‌اش در رنج گذشت، از داوری خود دفاع می­‌کند. او این زندگی را از کودکی تا مرگ در فصولی حکایت می‌­کند که لحن آنها تقریباً غنایی است؛ ولی با این حال، نویسنده از همه­‌ی حوادث برجسته­‌ی این زندگی آگاه است و همه جا به عین نوشته­‌های میکلانژ استناد می‌­جوید و نامه­‌ها و شعرهایی را که این پیکرتراش بزرگ بر جای نهاده است شاهد می‌آورد. در پیرامون چهره­‌ی رنج کشیده­‌ی بوثوتاروتی، ایتالیای قرن شانزدهم با تعارضها و کشمکشهایش نمودار می‌­شود که در زمینه­‌ی مذهبی، جنبش ضد اصلاح کلیسا و در زمینه­‌ی هنری سبک «باروک» و در زمینه‌­ی سیاسی انهدام آزادی را تدارک می­‌بیند. رومن رولان [در این کتاب] بر آن است که «مسیحیت» میکلانژ را، چه از جنبه­‌های مثبت و چه از جنبه‌­های منفی آن به روشنی نشان دهد: رنج و خدا و مرگ تصوراتی‌­اند که پیری توأم با تنهایی این پیروز شکست خورده را به خود مشغول می­‌‌دارند. میکلانژ و بتهوون دو جانب متضاد سرنوشت آدمی‌­اند. و رولان می­کوشد تا دوستی نسبت به این دو را در دلها به وجود آورد. رومن رولان، پس از آنکه در بتهوون آن وجه قهرمانانه‌­ی زندگی، یعنی عشق به شادی از طریق رنج، را ستود، اینک سرا پا شیفته­‌ی زندگیی چون زندگی میکلانژ است که خود را آگاهانه وقف رنج کرده است. او سرانجام به نتیجه‌­ی اخلاقیی می­‌رسد که مبنای چندین اثر دیگر او نیز هست.

اسماعیل سعادت. فرهنگ آثار. سروش

1.Romain Rolland

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...