ترجمه کتاب «آنک آخرالزمان» مجموعه‌گلچین داستان‌های آخرالزمانی و مرگ‌های مدرن با گردآوری و ترجمه شبنم بزرگی و نقد کیهان خانجانی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر،‌ داستان‌های کتاب «آنک آخرالزمان: داستان‌های مرگینگی، بینامتن‌های آپوکالیپسی» که در دو بخش گردآوری شده‌اند، از نظر درون‌مایه، یک نکته اشتراکی دارند و آن مرگ است. بخش اول با ۵ داستان، مربوط به آخرالزمان و انواع پایان‌بندی جهان؛ و بخش دوم دربرگیرنده ۵ داستان دیگر با مضمون «مرگینگی» و درباره انواع مرگ در جهان مدرن است.

رویکرد کیهان خانجانی هم در نوشتن یادداشت‌های نقد این‌داستان‌ها، این بود که وقتی مخاطب ایرانی با ترجمه یک داستان روبرو می‌شود، در هریک از مراحل خواندن واژه‌ها، سطرها، پاراگراف‌ها و کل داستان، براساس تداعی‌ها، ذهنش تا کجا پر می‌کشد؟ ملاک و میزان نگارنده هم در نگارش یادداشت‌ها، این‌ بوده که از طریق بینامتنیت، در ۵ داستان اول به تفسیر مقوله آخرالزمان و در ۵ داستان دوم هم به مقوله مرگ‌های مدرن بپردازد.

پس از پیشگفتار کتاب که «سیاحِ شرق و سیاحت غرب» عنوان دارد، مقدمه اثر با این‌عنوان «متن‌ها در همند و بر همند و از همند و با هم» درج شده است و سپس بخش نخست کتاب، «آخرالزمان» شروع می‌شود که این‌داستان‌ها و عناوین را در بر می‌گیرد:

«حسب حال جِی.جی. بالارد/ جی. جی. بالار»، «قرآن، شعر فروغ، کتاب مقدس، داستان بالارد»، «اگر همچنان باران ببارد/ یان مک گرگور»، «گیل‌گمش، حضرت نوح، تامس مور، کارل مارکس،‌ رابینسون کِروزوئه»، «رستاخیز/ رابرت جِی شی»، «از چنگیز تا چنگیز»، «دون یسیدرو/ بروس هالند راجرز»، «عمر خیام، صادق هدایت، بروس هالند راجرز»، «مسابقه مردان چاق و چله/ لوییس اِردریچ»، «از خدا تا شیطان».

در بخش دوم هم که «مرگینگی» نام دارد، ۵ داستان «یک شب تابستان» از اَمبروز بیِرس، «ویلیام بِرنز» اثر روبرتو بولانیو، «جهنم پهناور» از گیِر مارتینز، «جوخه آتش» نوشته گری کوبا و «ژرفنا» به قلم آدام اسمیت. پس از این‌داستان‌ها هم «پیوست: ناتانیل هاثورن و فلانری اوکانر، خویشاوندی ادبی/رونالد اِمریک...» چاپ شده است.

درباره ۵ داستان بخش اول کتاب که آخرالزمانی هستند، از دیدگاه‌های بینامتنی، تفسیری و آخرالزمانی برای نقد داستان‌ها استفاده شده است. خانجانی دیدگاه آخرالزمانی را با توجه به ادبیات، دین و مطبوعات در نظر گرفته و بینامتنیت را هم با ۳ رکن آن یعنی متن پنهان، متن حاضر و روابط بینامتنی به کار گرفته است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

نظریه‌پردازان پست‌مدرن، حضور عنصر خیال را در این دست داستان‌ها و در داستان‌های علمی‌تخیلی که همزاد داستان پست‌مدرن است، به دو دسته تقسیم می‌کنند. یکی را مرموز می‌نامند که خیالی است در داستان که توجیهی متکی بر قوانین طبیعی داشته باشد، مثل رویا یا توهمِ راوی؛ و دیگری معجزه، که در آن خود ماوراءالطبیعه هنجار تلقی می‌شود و تلاشی برای توجیه آن از سوی نویسنده صورت نمی‌گیرد.

در این داستان این‌طور به نظر می‌رسد که نویسنده با انتخاب قالب قصه مادربزرگ، به‌گونه‌ای خود را به این‌ ویژگی در داستان‌های پست‌مدرن نزدیک کرده است و می‌توان این اثر را قصه‌ای کودکانه فرض کرد که صرفا جنبه سرگرمی دارد و نیاز به حل و فصل منطقی آن مضحک به نظر می‌رسد.

شخصیت‌های این داستان، مانند شخصیت‌های دیگر داستان‌های این نویسنده، در جدالی غریب با بیگانگی با خود و دیگران به سر می‌برند که منجر به طنز تلخ «فناپذیری» است. آنها در جستجوی آن چیزی هستند که منجر به مرگ خود یا دیگری می‌شود.

این‌کتاب با ۱۸۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۱ هزار تومان منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...