آیین رونمایی از کتاب «قوت دل و نوش جان» تازه‌ترین اثر نصرالله پورجوادی، شامگاه گذشته با سخنرانی کاظم موسوی‌بجنوردی، بهاءالدین خرمشاهی، جمشید کیانفر، احمد پاکتچی و  اشرف بروجردی در موزه کتاب و میراث مستند سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.

در ابتدای این نشست، کاظم موسوی‌بجنوردی، رئیس دایره المعارف بزرگ اسلامی با اشاره به سابقه چند دهه دوستی خود با نصرالله پورجوادی و همکاری او با مرکز دایره المعارف فارسی، گفت: پورجوادی هر جا بوده، منشاء خیر و برکت بوده است؛ چه وقتی که نشر دانشگاهی را اداره می‌کرده و چه وقتی که دانشنامه جهان اسلام را. امروز ما از وجود او در مرکز دایره المعارف بهره‌مندیم؛ وی جزو اعضای فعال شورای عالی مرکز است و با مطرح کردن مطالب مفید، باعث گفت‌وگوی زیاد بین علما می‌شود و همیشه از وجود او بهره‌مند می‌شویم.

«قوت دل و نوش جان» یک شاهکار است

 موسوی‌بجنوردی در ادامه به کتاب «قوت دل و نوش جان» اشاره کرد و افزود: این اثر مثل هر اثر دیگری از پورجوادی یک شاهکار است. پورجوادی در قسمتی از این اثر با یک کار دقیق علمی که مربوط به عشق نامه است، با زبان و روش علمی و با تکیه بر منابع معتبر ثابت کرده که عشق نامه اثر فخرالدین عراقی نیست بلکه کار عطایی است.

وی با بیان اینکه در این کتاب با مسائلی مثل شاهدبازی، کرامات و مسئله روح مواجه هستیم؛ توضیح مختصری درباره هر کدام از این مفاهیم ارائه کرد و گفت: سابقا به جوان‌ها می‌گفتم که بهترین سلوک برای تقرب به خدا، مبارزه با ظلم و ستم کار و دفاع از مظلوم است و جوان‌ها هم می‌پذیرفتند. اما بخش عظیمی از فرهنگ و ادبیات ما مبتنی بر همین است که من با خواندن کتاب «قوت دل و نوش جان» به این فکر افتادم تا در دانشنامه فولکلور در مرکز دایره المعارف اسلامی قسمتی با عنوان «صوفی، آداب» هم داشته باشیم.

رئیس دایره المعارف اسلامی به مسئله کرامات در کتاب پورجوادی اشاره کرد و افزود: کتاب «قوت دل و نوش جان» از این بابت که تمام این مسائل و مفاهیم را با یک زبان علمی مطرح کرده و همه می‌توانند از آن استفاده کنند، یک کتاب ارزشمند است.

پورجوادی جسارت علمی کم‌نظیری دارد

بهاءالدین خرمشاهی، دومین سخنران نشست با بیان اینکه دوستی او و پورجوادی از سن خیلی از حاضران نشست بیشتر است، گفت: از سال ۱۳۴۶ که جوادی ۲۴ ساله و بنده ۲۲ ساله بودیم، با یکدیگر آشنا شدیم و حدود ۵۱ سال است که دوست و همکار هستیم.

  وی ضمن تعریف خاطره آشنایی خود با پورجوادی در شعبه انتشارات کتاب امیرکبیر (روبروی دانشگاه تهران)، به فعالیت حرفه‌ای پورجوادی در نشر دانشگاهی اشاره و اظهار کرد: درباره نشر دانش و منشورات آن باید کتابی نوشت که راهنمایی کاروان فرهنگی بزرگ دیگر شود. پورجوادی یک جسارت علمی کم‌نظیر هم دارد که در برخی عبارات و در آثار او قابل مشاهده است.

 خرمشاهی با قرائت دو غزل که در فاصله ۱۰ساله و ۱۴ سال پیش و دیگری چهار سال پیش برای پورجوادی سروده بود، سخنان خود را به پایان رساند.

پورجوادی از چهره‌های برتر فرهنگی تاریخ‌ساز چهل سال اخیر است

جمشید کیانفر، ریاست سابق گنجینه نسخه‌های خطی کتابخانه ملی و از دوستان پورجوادی گفت: پورجوادی اهل عرفان و ادبیات است و من از ادب تهی هستم. دیگر اینکه غرق در فلسفه است، چیزی که من همه عمرم از آن سر در نیاوردم؛ بنابراین به عنوان دانش‌آموخته تاریخ، از او به عنوان یک چهره تاریخ‌ساز یاد می‌کنم. از نظر من در این چهل سال که من با ایشان آشنا شدم، فهمیدم که پورجوادی تاریخ‌ساز مثبتی بوده است.

کیانفر تاسیس مرکز نشر دانشگاهی در زمان انقلاب فرهنگی را یکی از اقدامات مثبت پورجوادی خواند و افزود: یکی از مشکلاتی که پورجوادی در آن دوره و در آغاز راه حل کرد، این بود که زبان فارسی را زبان علم خواند و به ترجمه و تألیف کتاب‌ها توصیه کرد که در گام اول، نزدیک به ۱۰۰ عنوان کتاب در زمینه علوم توسط اساتید تالیف و ترجمه شد.

 او ادامه داد: زمانی که فرهنگستانی وجود نداشت و  بسیاری از مراکز و موسسات علمی و پژوهشی تعطیل شده بود، پورجوادی در زمینه‌های خلاء شروع به کار کرد و حتی می‌توان گفت که از آن زمان به نوعی کار فرهنگستان را هم انجام داد. ۳۰ جلد کتاب واژه‌نامه در زمینه کتاب‌های علوم به چاپ رساند. اگر کارنامه او را در آن‌جا بررسی کنیم، حدود ۱۵۰۰جلد در ظرف ۲۲ سال تالیف کرده که کاری است کارستان و هیچ موسسه فرهنگی قادر به این کار نبود.

کیانفر با اشاره به این‌که پورجوادی نقدنویسی را در نشر دانش، اجرا و جا انداخت، عنوان کرد: خود پورجوادی یکی از شخصیت‌هایی بود که به طور مرتب نقد می‌نوشت؛ چنان‌که در کمتر شماره‌ای از نشر دانش می‌بینید که او به مقوله نقد نپرداخته یا خود او نقد ننوشته باشد.

 رئیس سابق گنجینه نسخه‌های خطی کتابخانه ملی با بیان اینکه نشر دانش هم‌چون آب گوارای برای تشنه لبان بود که متاسفانه امروزه جای آن خالی است؛ اضافه کرد باور من بر این است که در ایران مدیریت قائل به فرد است. هیچ موسسه‌ای به فرد اعتبار نمی‌دهد، بلکه این افراد و مدیران هستند که به موسسات اعتبار می‌دهند. این مدیریت درست که باید به آن دست مریزاد گفت، درباره پورجوادی هم صدق می‌کند. او بود که موسسه نشر دانشگاهی را پدید آورد و به آن اعتبار داد. با رفتنش از آن نقش متأسفانه آن اعتبار هم با خود برد؛ چنان که امروز فقط نامی از مرکز نشر دانشگاهی مانده است.

کیانفر با بیان اینکه پورجوادی یکی از چهره های برتر فرهنگی تاریخ‌ساز این چهل سال است، ادامه داد: پورجوادی تا به حال حدود ۴۰ جلد کتاب تالیف کرده که در ظاهر ۴۰ عنوان کتاب است، ولی در حقیقت یک عنوان کتاب با موضوع خاص است که عناوین هر یک از این کتاب‌ها می‌توانند بابی از یک پژوهش و یک نگاه تحلیلی و علمی باشند، چیزی که پورجوادی در کار عملی خود به خیلی‌ها ثابت کرده این است که، می‌شود با یک روش علمی و تحلیلی خود آثار  و جاویدانی به وجود آورد.

نگرش تاریخ اندیشه در آثار پورجوادی غلبه دارد

احمد پاکتچی، مدیر گروه علوم و قران حدیث دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و عضو دایره‌المعارف بزرگ اسلامی هم گفت: جنبه روش‌شناسی و نگاه انتقادی یک جنبه بسیار مسلط بر آثار پورجوادی است، که این نگاه در برخی رشته‌های علوم جا افتاده است؛ اما در حوزه‌هایی که تحلیل کلاسیک ما مشخصا در حوزه‌های نظیر ادبیات و عرفان پرداخته می‌شود، این نگاه یک آوانگارد است. اگر مجموعه آثار پورجوادی را به عنوان یک کلان اثر تصور کنیم، حتما محور موضوعی آن فرهنگ و ادب عرفانی است.

او ادامه داد: از موارد عامل موفقیت پورجوادی در نوع مطالعاتی که انجام داده، وجود یک بستر محکم فلسفی است؛ یعنی یکی از پایه‌های مهم استحکام علمی که در آثار جوادی وجود دارد، همین پایه فلسفی است. آدمی ممکن است بسیار متفکر، استدلال‌گرا و دارای یک تفکر ساخت‌یافته فلسفی باشد اما نتواند این آثار را تولید کند. عنصر دیگری هم وجود دارد که باید در کنار این دو عامل قرار گیرد تا بتواند منجر به این آثار شود و آن تسلط بر منابع است. منابع پورجوادی دایره بسیار وسیعی دارد که هم منابع به دقت خوانده شده و هم مولف آثار تسلط ویژه‌ای بر این منابع دارد.

 مدیر گروه علوم و قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق علیه‌السلام گفت: بخشی از آثار پورجوادی را می‌توان احیای متون نامید، که به نوعی احیای میراث مکتوب فرهنگ ماست. قسمت دیگری از کار او، چیزی است که  امروزه در حوزه مطالعات غرب از آن با عنوان شرح حال عمیق یاد می‌کنند.

 پاکتچی با عنوان این‌که آنچه در آثار پورجوادی غلبه دارد، نگرش تاریخ اندیشه است، اضافه‌کرد: از دهه ۷۰ به بعد در مجموعه قابل ملاحظه‌ای از آثار او کاملا خود را نشان داده و مشهود است. تاریخ اندیشه یکی از شاخه‌های نسبتا جدید است که کاملا در آثار پورجوادی موج می‌زند.

وی در پایان به کتاب «قوت دل و نوش جان»پرداخت و گفت: این کتاب مجموعه‌ای از مقالات است که با هوشمندی در کنار یکدیگر قرار گرفته و در مجموع پیکره واحدی را تشکیل داده‌اند. در اینجا هم نمونه‌هایی از رد پای اندیشه شرح حال عمیق را در برخی از بخش‌های کتاب می‌توان دید. این کتاب را به نوعی ادامه آن آثاری می‌دانم که با این تیپولوژی نوشته شده، اما در کتاب حاضر، مطالعات تاریخ اندیشه کاملا غلبه دارد.

نصرالله پورجوادی، ضمن تشکر از سخنرانان و حاضران در جلسه گفت: کتاب «قوت دل و نوش جان» مجموعه مقالات و آخرین کتابی است که از من چاپ شده، ولی برخی از مقاله‌های آن قدیمی هستند.

اگر می‌خواستم تحقیقاتم را از نو شروع کنم، با شاهنامه شروع می‌کردم

 پورجوادی کارهای خود را به طور کلی در حوزه اسلام‌پژوهی دانست و افزود: ما سه نوع اسلام‌پژوهی داریم، در نوع اول اسلام را به گونه‌ای ارائه می‌دهند که خواننده متحول شود و به این دین روی آورد. نوع دیگر که از دهه ۷۰ با شریعتی آغاز شده، اسلام‌شناسی از نوع روشنفکری یا اندیشه‌ورزی دینی است. نوع سوم هم اسلام‌شناسی است که پدیدارشناسانه است؛ به عقیده خود و دیگران کاری ندارد و مفاهیم دینی در گذشته را به عنوان یک پدیده نگاه می‌کند؛ ولی کنجکاوی علمی-فلسفی شخص را وادار می‌کند که تمام جوانب آن پدیده را بشناسد.

 او ادامه داد: البته این طور نیست که همه  روی یکی از این مقولات تعصب داشته و فارغ از دیگران باشند. به هر حال، هر کدام دخل و تصرفی در یک از انواع اسلام شناسی دارد.

 پورجوادی با بیان این‌که کار خود را با گذشته شروع کردم، اظهار کرد: اولین کتاب من کتاب «سلسله نعمت‌اللهی» از شاه نعمت‌الله ولی در قرن هشتم است. با احمد غزالی مجبور شدم به گذشته و عقب بروم که با این عقب رفتن به حلاج در قرن سوم رسیدم؛ که در تمدن اسلامی قرن سوم شگفت‌انگیزترین قرن‌هاست. از ورود به قرن دوم ترس و اکراه داشتم، ولی در نهایت این چند سال اخیر با مقالات کتاب قوت دل و نوش جان به قرن دوم هم کشیده شدم. الان برای من به گونه‌ای شده که بعد از ۶۵ سال تحقیق می‌گویم اگر می‌خواستم تحقیقاتم را از نو شروع کنم، با شاهنامه شروع می‌کردم، چون همه چیز ما در شاهنامه است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...