دومین چاپ کتاب «جامعه و بازار در عصر ناصری: با نگاهی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی در عصر قاجار» نوشته فیاض زاهد و هدی موسوی توسط نشر تاریخ ایران منتشر شد.

به گزارش مهر، نشر تاریخ ایران دومین چاپ کتاب «جامعه و بازار در عصر ناصری: با نگاهی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی در عصر قاجار» نوشته فیاض زاهد و هدی موسوی را با شمارگان هزار نسخه، ۴۹۱ صفحه و بهای ۶۰ هزار تومان منتشر کرد. نخستین چاپ این کتاب در سال گذشته (۱۳۹۷) با شمارگان هزار نسخه و بهای ۵۰ هزار تومان منتشر شده بود.

نویسندگان در این کتاب ضمن تمرکز بر وضعیت بازار و مولفه‌های اقتصادی، شیوه معاش و داد و ستد اقتصادی، وضعیت آموزش و پرورش و نهادهای اجتماعی مرتبط، زنان و منزلت آنان، پول و مسائل اقتصادی مرتبط با آن، تجارت داخلی و خارجی، بیماری‌های واگیردار و… را نیز مورد بررسی قرار داده‌اند.

هدف نویسندگان نشان دادن وضعیتی است که اجداد تهرانی‌ها در دوران قاجاریه با آن مواجه بودند. این رویکرد به مخاطبان در درک بهتر نهضت‌ها و پویش‌های سیاسی، مذهبی و اجتماعی آن دوران کمک می‌کند. فراموش نکنیم که مکانیزم‌های استعماری از این دوران وارد در اقتصاد ایران می‌شود و نویسندگان با تمرکز پژوهش بر مساله بازار در دوران ناصری بررسی خواهند کرد که نهاد بازار تا چه میزان تاثیر و کارآمدی بر مولفه‌های اجتماعی داشته است.

به باور نویسندگان اقتصاد کشاورزی و شبه فئودالی ایران در دوره قاجار در نتیجه تغییرات بین المللی و ملی اساساً نیازمند بازبینی بود و انقلاب مشروطه به این دلیل رخ داد که اقتصاد دوره قاجار پاسخگویی مطالبات اجتماعی نبود. ساختار و مناسبات جامعه ایران با انقلاب مشروطه تغییرات مهمی پیدا کرد. نظام تولیدی در ایران که بومی و درونی بود از اواسط دوران ناصرالدین شاهی دچار تغییر شد. ورود تجار روس و انگلیس، استقرار کمپانی هند شرقی و استفاده از موقعیت‌های جدید بین‌المللی شکل نوینی از اقتصاد سیاسی در ایران را شکل داد. در دوران پس از مشروطه هم کمپانی‌های بزرگ وارد ایران شدند. این جریان در ادامه به دوره رضا خان پهلوی می‌رسد. در دوره زمامداری پهلوی اول کارخانجات نوین وارد ایران شده و مصنوعات جدیدی تولید می‌شوند که در نظام تولید پیش از آن سابقه نداشتند.

فیاض زاهد دکترای تاریخ دارد و هم‌اکنون عضو هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. از دیگر کتاب‌های منتشر شده او می‌توان به «عصر طلایی مطبوعات ایران»، «دولت و انقلاب»، «فلسفه تاریخ»، «منزلت آموزش» و… اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...