کتاب «استان سمنان در سفرنامه‌های سیاحان خارجی» نوشته رسول گلپایگانی در 152 صفحه در قطع رقعی در قالب مجموعه دانشنامه فرهنگ و تمدن استان سمنان از سوی حوزه هنری استان سمنان منتشر شد.


به گزارش ایبنا در سمنان، سفرنامه منبعی پرارزش است که تاریخ و وقایع مهم را از پشت صفحات تقویم برای ما نمایان می‌کند. این امر دریچه‌ای تازه به سوی شناخت فرهنگ، آداب و رسوم انسان‌هایی باز می‌کند که دیگر هیچ نشانی در کوچه، پس کوچه‌های شهرها از آنان نیست.

سفرنامه‌ها به هر نیتی که نوشته شده باشند، اطلاعات فراوان و ارزشمندی درباره جغرافیا، تاریخ و آداب و رسوم مناطق و نواحی گوناگون به دست می‌دهند. هرچند معمولا این سفرها به صورت کوتاه‌مدت انجام می‌شده است و البته از آن هم مهم‌تر آنکه سیاحان معمولا با قشری خاص و از طبقه‌ای ممتاز، ارتباط برقرار می‌کرده‌اند.

رسول گلپایگانی، پژوهشگر و فعال فرهنگی در استان سمنان، از زمره کسانی است که در حوزه گردآوری و تدوین سفرنامه‌ها، دستی بر آتش دارد. وی چندین جلد سفرنامه سیاحان خارجی را که از ایران دیدن کرده‌اند، مورد مطالعه قرار داده و مواردی را که در آنها نشانی از سمنان و سایر شهرهای این استان آمده، در کتابی با عنوان «استان سمنان در سفرنامه سیاحان خارجی» گردآوری کرده است.

در این کتاب ۱۵۲ صفحه‌ای، استان سمنان از دیدگاه سیاحانی که از این منطقه کویری عبور کرده‌اند، مورد واکاوی قرار گرفته است؛ استان سمنان به‌جهت شرایط اقلیمی خاصی که داشته همواره منطقه‌ای در گذر سیاحان بوده است. به‌همین دلیل در موارد معدودی، سیاح، تنها به قصد سفر به این استان پا در رکاب برده است. در این میان «آرتور کریستن‌سن» نمونه‌ای بارز است که برای تهیه یادداشت‌هایی از گویش سمنانی به‌صورت ویژه به این منطقه سفر کرده است.

این نویسنده برای نگارش کتاب خود چندین جلد سفرنامه سیاحان خارجی را که از ایران دیدن کرده‌اند، مورد مطالعه و مداقه قرار داده و مواردی که در آن‌ها نشانی از سمنان و سایر شهرهای این استان یافت شده است، یادداشت کرده و مورد تحلیل قرار داده است. به صورتی که نخست سفرنامه‌های انتخاب شده بر اساس زمان نوشته شدن آن‌ها، از دورترین زمان به این سو، منظم شده و سپس اطلاعاتی در مورد سیاحان مورد نظر ارائه شده است.

«سفرنامه ابودلف در ایران»، «سفرنامه کلاویخو»، «سفر زمستانی»، «سفرنامه ترکستان و ایران»، «سفرنامه خراسان»، «سیاحت درویش دروغین»، «هانری رنه آلمانی»، «کویرهای ایران»، «زیر آفتاب سوزان ایران»، «ایران و قضیه ایران» و «گویش سمنانی و فراسوی دریای خزر» عنوان‌های اصلی کتاب «استان سمنان در سفرنامه‌های سیاحان خارجی» را تشکیل می‌دهند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...