کتاب «جادوی بزرگ» [Big magic : creative living beyond fear] نوشته الیزابت گیلبرت [Elizabeth Gilbert] با ترجمه مهرداد بازیاری توسط انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ دوم رسید.

«جادوی بزرگ» [Big magic : creative living beyond fear] نوشته الیزابت گیلبرت [Elizabeth Gilbert]  مهرداد بازیاری

به گزارش مهر، نویسنده این‌اثر، پیش‌تر کتاب «غذا، دعا، عشق» را منتشر کرده که اثر پرفروشی محسوب می‌شود. او در «جادوی بزرگ» خاطرات و تجربیات خود را از زندگی و روزهایی که سعی داشته راه‌های بهتری برای خوب‌نوشتن و خلاق‌بودن ثبت کرده است.

الیزابت گیلبرت خاطرات و تجربیاتش از مواجهه با مشکلات زندگی را در قالب این‌کتاب پیش روی مخاطب گذاشته است. او به نقل خاطرات نوشتن کتاب‌هایی که تاکنون نوشته، پرداخته و تلاش و پیگیری‌هایش برای خسته‌نشدن را هم تعریف کرده است. او تلاش کرده با زبانی ساده راهکارهای زندگی بهتر را با استفاده از خلاقیت و نترسیدن از مشکلات ارائه کند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

دوست عزیزم ترس؛ من و خلاقیت می خواهیم به سفری مشترک برویم. می‌فهمم که تو هم با ما می‌آیی، چون همیشه همراه ما هستی . می‌دانم که تو در زندگی من نقش مهمی ایفا می کنی و وظیفه‌ات را بسیار جدی می‌گیری. ظاهرا کار تو تحمیل اضطراب در مواقعی است که قصد دارم کاری جالب انجام دهم و اجازه بده بگویم که تو در کار خودت استادی. بنابراین قطعا هر کاری را که احساس می‌کنی باید بکنی انجام بده . اما من هم در این سفر می‌خواهم کار خودم را انجام بدهم که سخت کار کردن و تمرکز داشتن است. خلاقیت هم می‌خواهد کار خودش را که محرک‌بودن و الهام‌بخشیدن است انجام دهد. در این خودرو جای کافی برای همه ما هست، بنابراین این‌جا را مکان خودت بدان. اما هم زمان متوجه این موضوع باش که خلاقیت و من تنها تصمیم گیرنده‌های این سفر هستیم . من تو را به‌عنوان عضو این خانواده به رسمیت می‌شناسم، برایت احترام قائلم و هرگز تو را از فعالیت‌های خودم محروم نمی‌کنم. اما پیشنهادهای تو هرگز به مرحله عمل نمی‌رسد. می‌توانی روی یک‌صندلی بنشینی و اجازه داری حرف بزنی اما حق رای نداری. نمی‌توانی به نقشه راه دست بزنی، اجازه نداری مسیری انحرافی پیشنهاد بدهی و اجازه نداری به رادیو دست بزنی.
دوست قدیمی و آشنای من، غیر از همه این‌ها به هیچ‌وجه اجازه رانندگی هم نداری.

چاپ دوم این‌کتاب با ۲۹۴ صفحه و قیمت ۴۲ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...