از «اژدهای بدجنسی که چشم‌هایش آستیگمات بود/نبود» رونمایی شد.

به گزارش ایسنا، مراسم رونمایی از کتاب «اژدهای بدجنسی که چشم‌هایش آستیگمات بود/ نبود» نوشته فریدون عموزاده خلیلی با حضور  جمعی از فعالان حوزه‌ کتاب کودک همچون مهدی حجوانی، شهرام اقبال‌زاده، شهلا انتظاریان، مهرداد غفارزاده، مصطفی خرامان و شیدا رنجبر در کتابفروشی آفرینش برگزار شد.

محمود برآبادی - نویسنده و منتقد کتاب کودک و نوجوان - در این نشست گفت: کتاب «اژدهای بدجنسی که چشم‌هایش آستیگمات ... بود/ نبود» از نظر ساختاری افسانه‌ نو محسوب می‌شود. افسانه‌ نو قالب و ساختار افسانه را دارد اما محتوای تازه‌ای در آن ریخته شده است و از نظر درون‌مایه، شخصیت‌پردازی و صحنه‌پردازی، گفت‌وگوها و پایان‌بندی شبیه افسانه نیست، بلکه از نظرساختار کلی به افسانه شباهت دارد.

او  با توضیح داستان این اثر بیان کرد: ژدوکا اژدهایی است که از خانه رانده می‌شود چون مثل بقیه‌ اژدهاها بدجنس و مردم‌آزار نیست و در پنج مرحله و در طول هفت شب و هفت روز آزموده می‌شود. عدد هفت یکی از مواردی است که در افسانه‌ها زیاد به کار می‌رود و از نظر معنایی عدد خاصی است.

عضو هیئت‌مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان افزود: افسانه‌ها معمولا پایان خوش دارند و تکلیف خواننده با پایان مشخص است در حالی که در این داستان برخورد مخاطب با پایان داستان متفاوت است و او با چند سوال روبه‌رو می‌شود، این‌که آیا ژدوکا می‌خواست بدجنس باشد یا نمی‌توانست؟ این نوع پایان‌بندی مخاطب را در انتها به کنکاش وادار می‌کند و این یکی از ویژگی‌های داستان‌های خوب است.

برآبادی خاطرنشان کرد: داستان برای این‌که ریتم تندی داشته باشد پرش‌های زمانی و مکانی دارد و جاهایی که توضیح بیشتر کمکی به داستان نمی‌کند، نویسنده به سرعت از مراحل عبور می‌کند.

این نویسنده افزود: تصویرگر سعی کرده تا ویژگی‌های شخصیتی را در چهره‌ ژدوکا نشان بدهد؛ کمی مهربان، کمی ساده‌لوح و کمی مردد. ترکیب متن و تصویر به خوبی صورت گرفته و پا به پای هم پیش رفته است.

اژدهای بدجنسی که چشم‌هایش آستیگمات بود؛ نبود فریدون عموزاده خلیلی

مینا حدادیان - پژوهشگر حوزه‌ کتاب کودک و نوجوان و کتابدار - هم  درباره این اثر گفت: جک زایپس، جامعه‌شناس و نویسنده‌ کتاب «هنر قصه‌گویی خلاق» درباره افسانه‌ها نظریات انتقادی دارد که می‌توان رد پای این نظریه را در اثر «اژدهای بدجنسی ...» دید. او می‌گوید کار قصه‌گو این نیست که آلام مخاطب را شفا بدهد، به دنبال راهکارهای فردی باشد و حال او را خوب کند، بلکه باید به او شجاعت بدهد.

او سپس بیان کرد: زایپس معتقد است فانتزی‌های اصیل نباید همان ساختارهای جامعه را بازتولید کنند، بلکه باید یک نگاه تاریخی به افسانه‌ها داشته باشیم و ببینیم که افسانه‌ها چه تغییری کرده‌اند. در کتاب «اژدهای بدجنسی که چشم‌های آستیگمات بود/ نبود» هم نگاه نویسنده تازه و امروزی است و پیامی نو دارد که اگر از نگاه زایپس به آن نگاه کنیم، با توجه به افسانه‌ها شکل گرفته است.

در ادامه این مراسم که با برپایی جشنی کوچک به مناسبت زادروز عموزاده خلیلی همراه بود، برآبادی درباره شخصیت و فعالیت‌های فریدون عموزاده خلیلی در ادبیات کودک و نوجوان گفت: فریدون عموزاده خلیلی همواره دموکراتیک عمل می‌کند و احترامی که به نظرات دیگران می‌گذارند، قابل تقدیر است. چندین‌بار هیئت‌مدیره‌ انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان پیشنهاد کردند که او کاندیدای جایزه‌ «هانس کریستین اندرسن» شود، اما عموزاده خلیلی نپذیرفت. قدرت بی‌نظیر در سازمان دادن در کارها و میدان دادن به دیگران هم از دیگر ویژگی‌های اوست.

 «اژدهای بدجنسی که چشم‌هایش آستیگمات بود/نبود» توسط غزاله بیگدلو تصویرگری شده و انتشارات علمی فرهنگی آن را منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...