رمان «شبح عمارت کراچفیلد» [The ghost of Crutchfield Hall] نوشته مری دانینگ هان [Mary Downing Hahn] با ترجمه نوید فرخی از سوی انتشارات پیدایش برای نوجوانان علاقه‌مند به ژانر وحشت منتشر شده است.

شبح عمارت کراچفیلد [The ghost of Crutchfield Hall] مری دانینگ هان [Mary Downing Hahn]

به گزارش ایبنا، داونینگ هان در این کتاب ماجرای دختر یتیمی را بیان می‌کند که بعد از مدتی اقامت در یتیم‌خانه از سوی یکی از فامیل‌های دورشان به فرزندی قبول می‌شود و بعد از اقامت در خانه جدید ماجراهایی برایش رخ می‌دهد. او در بدو ورود به عمارت کراچفیلد، با اتفاقی در ظاهر جالب اما در حقیقت شوم مواجه می‌شود. فلورانس شباهت زیادی به دختری دارد که آن زوج پیش‌تر به فرزندی قبول کرده بودند؛ دختری به نام سوفی که تنها یک سال قبل به طرز اسرارآمیزی از دنیا رفته است.   

«شبح عمارت کراچفیلد» حالت کلیشه‌ای و طنزگونه اغلب داستان‌هایی  را ندارد که در ژانر وحشت نوشته می‌شود. نویسنده با تلفیق ایده‌ها از موضوعات تکراری برای طرح مباحث جدید استفاده کرده است تا مخاطب را به خواندن ادامه داستان ترغیب کند. 

نویسنده در این رمان، تلاش می‌کند با جملات کوتاه و تصویری حس را به مخاطب منتقل کند.

انتشارات پیدایش رمان «شبح عمارت کراچفیلد» را با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۷ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...