«مطالعات شیعه شناسی در ایتالیا» عنوان گویایی برای مجموعه مقالات بیانکاماریا اسمارچا امورتی [Biancamaria Scarcia Amoretti]، اسلام شناس ایتالیایی پیرامون تشیع نیست. در حالیکه عنوان کتاب ذهن ما را به سوی پژوهشی صرف در موضوع این رشته علمی در کشور ایتالیا می‌کشاند محتوای آن موضوعات متنوع و جالبی را در ارتباط با سیر تحول تشیع، مساله تشیع و قدرت و در انتها رابطه غرب و تشیع مطرح می‌کند که در نوع خود برای خوانندگان علاقه­‌مند بسیار آموزنده است. ترجمه و ویراستاری کتاب برای خواننده فارسی ­زبان چندان روان نیست و گاه تا سرحد سردرگمی در میان جملات مبهم می‌رود با این حال انتخاب مقالات [یازده مقاله] توسط لیلا کرمی که همزمان تاریخ نگارش مقاله و تاریخ موضوع مورد مطالعه را مورد توجه قرار داده، جذابیت کتاب را برای ایرانیان دوچندان کرده است.

مطالعات شیعه شناسی در ایتالیا | الهام شهسوارزاده بیانکاماریا اسمارچا امورتی [Biancamaria Scarcia Amoretti]

در مقاله اول، «چگونگی شکل­گیری امام‌زاده» که در سال ۱۹۷۴ نگاشته شده است پیدایش امام‌زاده نشانی از پیوند سنت دیرین زرتشتی و پذیرش دین نو(اسلام) دانسته شده است. اما گسترش امام‌زاده در سرتاسر جغرافیای ایران مربوط به تحکیم قدرت صفوی است. در واقع گسترش امام‌زاده ها و آیین‌های نو پیوند توده مردم به قدرت حاکم را توسط مذهبی نو (تشیع) تضمین می‌کند.

در مقاله دوم با نام «بررسی اسلامی در جنوب ایران» نویسنده در خلال بررسی اسلام در جنوب ایران بیان می‌کند که امام‌زاده‌ها کارکرد یکسان‌سازی تدریجی شکل‌های مختلف دینداری را در زمان صفویه داشته‌اند. در این مقاله همچنین نقش صوفیان در گذار مردم لار و خنج از مذهب شافعی به تشیع دوازده امامی مورد بررسی قرار گرفته است که نحوه استفاده همزمان از متون تاریخی و شواهد کنونی می‌تواند برای محققان مورد توجه باشد.

«روضةالشهدای واعظ کاشفی: مشاهداتی در حاشیه»، این کتاب را گونه ای از تاریخ مقدس و بخشی از عملیات فرهنگی تبلیغی تشیع دیده است. به این معنی که این اثر رونویسی از تاریخ نگاری‌های گذشته است که با نثری عرفانی و بهره گیری الگوهای عامیانه و باورهای فولکلوریک شکل یافته است. با چنین طرحی، روضةالشهدا گزینشی ایدیولوژیک از تاریخ انجام داده است که هم برای توده مردم و هم برای طرح سیاسی کاربرد دارد. در نگاه اسمارچاامورتی این شیوه تاریخ‌نگاری در طول تاریخ معاصر فعال می‌ماند که در آن واقعه کربلا و دوگانه قربانی-ضدقربانی همواره به صورت نمادین تکرار می‌شود.

در «گونه‌شناسی مذهب شیعه حلب-مشهد»، نویسنده بدون این که ایده کلی کربن در مورد پیوند نمادها و سنت‌های پیشین اسلامی-ایرانی و تشیع را رد کند، نظریه کربن در مورد ایرانیت شیعه را زیر سوال می‌برد. او با برشمردن شباهت‌های تاریخی مکانی و فلکلوریک بین زیارتگاه امام رضا(ع) در مشهد و زیارتگاه امام حسین(ع) در حلب، چشم انداز وسیع‌تری در مورد مکان زیارتگاه‌ها و نمادهای شیعه ترسیم می‌کند و تفسیر ایرانی از شیعه را به عنوان کلید فهم تشیع به چالش می‌کشد.

«مدارا و ناسازگاری در اسلام» مقاله‌­ای است که در سال ۱۹۸۶ نگاشته شده است و با ترسیم برهان‌­های شکل‌دهنده شالوده تفکر غربی نسبت به مساله­ مدارای اسلامی آغاز می‌شود. در تجربه غربی تنها راه مبادله ممکن با دنیای اسلام از طریق جنگ است و دیگر این که شالوده فکری که شرایط جهاد را به وجود می‌آورد چنان از تفکر غربی دور است که امکان درک عوامل سیاسی اجتماعی که ساختار دنیای اسلام را نظم می‌دهد را ناممکن کرده است. نویسنده این دو عامل را در ممانعت از دستیابی مسلمانان به راهکارهای بین المللی برای همزیستی و همچنین رابطه لاییک و پلورالیستی در میان اعضای جامعه اسلامی، موثر می‌داند. نویسنده با تمایز بین فوبیا(دیگر هراسی) و تبعیض سعی دارد نظر اسلام را در سه مقوله نژاد، جنسیت و طبقه اجتماعی بفهمد. در مورد نژاد، این نژاد عربی است که در تاریخ اسلام برتر دانسته می‌شود؛ نماینده قدرت فاتح و دین نو هستند. در مقابل اعراب، دیگر اقوام (بخصوص ایرانیان) عجم خوانده می‌شوند اما این روند با خلافت عباسیان به تدریج تغییر می‌کند و عربیت به عامل فرعی در قدرتمندی و برتری تبدیل می‌شود. به بیان دیگر می‌توان گفت هویت فرهنگی، قوی­تر از زبان و قومیت عامل وحدت قوم‌های مختلف تحت چارچوب پیچیده اسلام شده است.

در مورد جنسیت رودررویی مخلوقات در برابر خالق مانع حذف کامل زنان در اسلام است؛ هرچند موقعیت فروتر آن ها تصریح شده است. از این منظر زنان با بردگان مورد مقایسه هستند که برعکس نظام‌های برده داری، دارای حقوق و وظایفی هستند، هرچند وظیفه آن ها در برابر حقوقشان بیشتر است.

در مورد طبقه، نویسنده بر آن است که ارایه الگوی آرمانی از زندگی پیامبر که تاجری شهرنشین بود این بخش از جامعه اسلامی را در موقعیتی ویژه قرار می‌دهد و دیگر طبقات همچون کشاورزان کمتر مورد توجه عالمان اسلامی هستند.

در مقاله «پیرامون روایات در امامیه» نویسنده مروری دارد بر مطالعات ژرژ وایدا Vajda که در پژوهش‌های خود در مورد روایات در امامیه بر لزوم همکاری مسلمانان و دانشمندان غربی برای تحول در الگوی مطالعاتی تأکید می‌کند.

مقاله­‌ «نگرشی دوباره به نقش شیعه در اوایل دوره صفویه» در سال ۲۰۰۶ نگاشته شده است. در این مقاله نه تنها نقش صفویه در هویت شیعی مورد بررسی قرار گرفته است بلکه به چرایی اهمیت یافتن دوره صفویه در مطالعات پیرامون شیعه نیز توجه شده است. نویسنده با اشاره به استمرار تاریخی که از دوران صفویه تا کنون در تاریخ ایران مفروض گرفته شده است، بیان می‌کند که پژوهشگران ایرانی بیشتر به بازتاب سیاسی امروزین استنباط تاریخی خود توجه دارند تا به پیدا کردن تفاسر جدیدی از منابع تاریخی. از سوی دیگر نقش غرب برای ارزش دادن به سلسله صفویه در شناخت تشیع غیرقابل انکار است. شناخت غرب از ایران ابتدا به عنوان رقیب عثمانی آغاز شد. رقابتی که در زمان صفویه به اوج خود رسید و همواره قدرت همسایه شرقی غربیان را به چالش می‌کشید. دو نکته دیگر نیز شناخت غربیان را از ایران شکل داده است؛ در مقایسه با دیگر مسلمانان، آداب و رسوم خاص دینی ایرانیان به عنوان هویت قومی آنها محسوب شده است و دیگری شباهت‌های صفویان و عثمانیان به عنوان دولت‌های مسلمان در جامعه چند مذهبی و چند قومی با محوریت سلطان/شاه که سبب شده برخی نظریه هایی همچون استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی که در مورد عثمانیان نگاشته شده است، به راحتی به ایران تعمیم داده شود.

پس از توضیح در مورد جایگاه سلسله صفویه در مطالعات شیعه شناسی، نویسنده نظر خود در مورد نقش این برهه تاریخی در هویت شیعی را بیان می‌کند. او بین ۱۵۰ سال ابتدایی سلسله صفویه که تشیع مختص طبقه خاصی بوده و در واقع مذهب مهم ترین و قدرتمندترین اقلیت کشور بوده است و انتهای سلسله صفویه که چه با اجبار و خشونت و چه به اختیار و تدریجی به دین توده مردم مبدل می‌شود تمیز قایل می‌شود. در ابتدای صفویه علمای دوازده امامی در ایران حضور نداشتند و روند مهاجرت آن ها به ایران بسیار کند و تدریجی خوانده شده است. تنها در اواخر صفویه است که امکان به حساب آمدن ایران همچون مرکز تشیع فراهم می‌شود. در واقع فرایند ایرانی شدن شیعه محدود به اواخر صفویه و ابتدای قاجار است که شیعه عامل مکمل در شکل دهی به هویت ایرانی می‌شود.

مقاله دیگر که عنوان کلی «اسلام شیعه» را دارد و در سال ۲۰۱۰ نوشته شده است. در این مقاله الزامات ضروری برای درک تشیع به عنوان پدیده ای دینی و ابزار تحولات سیاسی توضیح داده شده و مروری دارد بر شکل گیری مطالعات شیعه به عنوان شاخه مستقل مطالعاتی در غرب به طور عام و در ایتالیا با شکل خاص. الزامات ضروری در نگاه اسکارتاچا امورتی درک تعریف تشیع و جغرافیای آن و توجه به زمینه و گذار سیاسی است. او سپس مروری بر مطالعات شیعه شناسی دارد و آن را به دوره‌های تاریخی تقسیم می‌کند و ارتباط آن‌ها با گذشته و نوآوری ها را مورد بررسی قرار می‌دهد.

دوره نخست قرن ۱۹ میلادی است که تشیع به عنوان حادثه مهم تاریخی در قرون اولیه اسلام سنی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. در این دوره این زبان شناسان آلمانی هستند که توجه به ایران و به تبع آن به تشیع را آغاز می‌کنند و مطالعه شیعیان بخشی از رشته زبان‌های شرقی و تاریخ ادیان است. در این مرحله دانشمندان مسلمان تنها به عنوان دستیار نقش ایفا می‌کنند. انتهای قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ دوره‌ای است که دانشمندان غربی همچون گلدزیهر و براون با تالیفات موردی و خاص دره گذار را طی می‌کنند.

در مطالعات متأخرتر شیعه‌شناسی از سویی جریانات سنتی چون دایرة المعارف اسلامی نقش دارند و از سویی دیگر جریاناتی که قایل به استعمارزدایی مطالعات شیعه با روش‌های نوین بهره گیری از منابع هستند. در این میان نقش اسماعیلیان و دانشمندان عرب همچون محمد باقر صدر مورد توجه است. چند دهه آخر قرن ۲۰ دوره مطالعات مهمی است که عموما به رویدادهای تاریخی ایران و شیعه می‌پردازد و دیدگاه‌های اصلی نسبت به تشیع شکل می‌گیرد که نقش هانری کربن از همه مهم تر و ماندگارتر است. کربن که توجه خاصی به علوم غریبه دارد پیوند تشیع و علوم غریبه را برجسته می‌سازد. از طرفی دیدگاه او در مورد یگانه بودن ایران، در ایرانٍ پس از کودتای ۲۸ مرداد کاملا با پروژه ناسیونالیسم پهلوی مطابقت پیدا می‌کند. همچنین ایده همبستگی تشیع و ایرانیت، زمینه لازم برای رهبری همزمان آیت الله خمینی بر دو وجه مذهبی و ملی را فراهم می‌آورد. مطالعات بعدی بیش از تاثیر از زمینه‌های خاص شیعی متاثر از روندهای کلی توجه به شرق و جهان سوم است که به شکل‌گیری اسلام شناسی منجر می‌شود. اهمیت مطالعات شیعه‌شناسی مستقل از اسلام‌شناسی در پی تأسیس مراکزی در برخی آکادمی‌های غربی برجسته می‌شود که معمولاً با مطالعه وجه انقلابی تشیع همراه است. همچنین نویسنده اشاره می‌کند که شریعتی که تفسیر ویرایش‌های تاریخی شیعه را چه کلامی و فقهی باشند و چه ایدیولوژیک و سیاسی را روا می‌داند که این امر زمینه مطالعات جامعه شناختی شیعه را فراهم می‌آورد. پس از انقلاب ایران مطالعات علمی قانع کننده‌تر روش سنتی ای را از سر می‌گیرند که در برابر آمیختگی با ایدیولوژی، مقاومت نشان می‌دهد. از نظر کمیت و کیفیت مطالعات شیعه شناسی در این دوره مورد استقبال قرار می‌گیرد. تالیفاتی همچون دانشنامه ایرانیکا اطلاعات در مورد تشیع و ایران را با مشارکت دانشمندان ایرانی به روز می‌کند و زمینه تاملات انتقادی بر تاریخ تشیع به خصوص سلسله صفویه توسط دانشمندانی چون اوبن، کالمارد، نیومن و جعفریان بوجود می‌آید. در ادامه نویسنده به ذکر کتابخانه‌ها و مراکز تخصصی تشیع به عنوان پایگاه‌های جدید مطالعات شیعه‌شناسی می‌پردازد.

آخرین مقاله با نام «نوستالژیای گذشته: کلیدی برای درک اسلام امروز» به بررسی حضور نوستالژیای گذشته در جوامع اسلامی و به طور مشخص آذربایجان می‌پردازد که طی آن هویت جمعی پیوستگی خود را در طول تاریخ باز می‌یابد. سوال نوسینده در ارتباط با سازکارهایی است که استمرار حافظه و سازش آن با شرایط مختلف را ضمانت می‌کند و تولیدکننده حس تعلقی مافوق ملی است. مفهوم امامت برای درک این استمرار در میان اسماعیلیان و دوازده امامی ها مفید است. در واقع امام که بهره­مند از ارتباط ذاتی با نوستالژیای گذشته است با راهنما قرار گرفتن که مستلزم به روز کردن مداوم دین است ارتباط شیعیان را با آینده ممکن می­‌سازد. الگوی انتخابٍ شکست به عنوان تنها راه مشروعیت بخشیدن به گروه و پیروزی عدالت در آینده که به الهام از حرکت امام حسین(ع) تداوم یافته است یکی از سرنخ‌هایی است که چگونگی استمرار حافظه را در میان شیعیان دوازده امامی برملا می‌کند. نظام سلسله مراتبی فقها که در قرن ۱۹ شکل می‌گیرد، راهنمایی را به فقیه می‌بخشد. در جریان انقلاب ۱۹۷۹ ایران، اطلاق همزمان صفت امام و رهبر به آیت الله خمینی بار دیگر بر نقش امام در پیوند گذشته و آینده صحه می‌گذارد. اما پس از استقرار انقلاب اتوپیای بازگشت امام عصر به سرعت رنگ می‌بازد و بازگشت بر تفسیر شریعت جایگزین اصل راهنما می‌شود. نویسنده اشاره می‌کند که سکون و بازگشت به وقوع پیوسته در پی انقلاب پیش از ۱۹۷۹ توسط شریعتی پیش‌بینی شده بود. در واقع شریعتی در «شیعه یک حزب تمام» بیان می‌کند که بازتولید الگوی راهنما به مثابه سکون کردن تشیع است و اجتماع امامیه را به عقب بر می‌گرداند و آن را از آرمانی که همانا وجدان بیدار جامعه بودن است، باز می‌دارد.

چنانچه دیدیم کتاب در خط سیری که از کهن ترین آیین­های شیعی آغاز می­‌شود تا متأخرترین تحولات جهان شیعیان پس از انقلاب ایران ترتیب‌بندی شده است. فارغ از قضاوت محققان در مورد تک به تک مفاهیمی که در این یازده مقاله مورد بررسی قرارگرفته است، کتاب حاوی ایده‌­های مهمی در رابطه با مفاهیمی چون مکان زیارت، مشروعیت، قدرت و امامت است که می‌تواند برای محققان بسیار الهام‌بخش باشد.


[کتاب «مطالعات شیعه شناسی در ایتالیا» مجموعه مقالات بیانکاماریا اسمارچا امورتی با ترجمه لیلا کرمی در 360 صفحه و توسط انتشارات آرما (کتابهای سرو) منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...