امیرعلی نجومیان گفت: رمان بازمانده روز [The Remains of the Day] یک کمدی تراژدی است؛ کمدی مناسبات، حالات، رفتار و روابط و تراژدی زندگی‌های برباد رفته انسان‌های بی‌خویشتن.

بازمانده روز [The Remains of the Day]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «بازمانده روز» سومین کتاب نوشته کازوئو ایشی گورو نویسنده انگلیسی - ژاپنی است که در نشست این هفته «اندیشه و قلم» با حضور امیرعلی نجومیان و سعید آشتیانی برگزار شد.

نجومیان در ابتدای این نشست درباره ترجمه کتاب گفت: آقای نجف دریابندری برای ترجمه این کتاب یک معادل فارسی برای سبک انگلیسی پیدا کرده ‌است. او طی جست‌وجوهای خود به نامه‌های قاجاری رسیده و لحن آن دوره را بهترین سبک برای تطبیق دادن با لحن این رمان دانسته است. دریابندری سه مقدمه مهم دارد که برای کتاب‌های؛ «پیرمرد و دریا»، «رگتایم» و «بازمانده روز» نوشته است که هر کدام به تنهایی یک مقاله است.

وی در ادامه درباره داستان «بازمانده روز» گفت؛ داستان درباره یک باتلر به نام استیونز یا به قول دریابندری پیشخدمت است. البته که پیشخدمت معنی باتلر را نمی‌رساند ولی ما در ایران باتلر هم نداریم. باتلر رییس خدمت کاران است و در خانواده اشرافی زندگی می‌کند که در انگلستان زیاده بوده است. باتلر آدم مهمی است زیرا اداره و رهبری خدمت کاران را بر عهده دارد. آقای استیونز در سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ در خانواده لرد دارلینگتون خدمت می‌کند. داستان با پایان جنگ جهانی اول شروع می‌شود و تا چند سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم ادامه دارد. در این خانه دو نفر نقش مهمی دارند یکی باتلر و دیگری (Housekeeper) خانم کنتن است که او هم باز به نحوی زیر نظر باتلر قرار می‌گیرد.

نجومیان افزود: این خانه در سال 1953 فروخته می‌شود و به دست یک مرد آمریکایی می‌افتد و در بخشی از این رمان زندگی باتلر را در سه سالی که رییس خانه عوض شده می‌خوانیم که باتلر باید خودش را با شرایط جدید وفق دهد. آقای فارادی به باتلر می‌گوید تو چرا مرخصی نمی‌روی؟ و به او پیشنهاد می‌دهد که ماشین من را بردارید هزینه بنزین را هم من می‌دهم و چند روز به مرخصی بروید. باتلر فکر می‌کند بهتر است این زمان مرخصی را هم در راستای وظیفه‌اش یعنی خدمت به این خانه انجام دهد. او نامه‌ای از خانم کنتن دریافت کرده است که از زندگی مشترک خود ناراضی است و چندباری هم برای جدایی اقدام کرده است. باتلر تصمیم می‌گیرد به دیدن خانم کنتن برود و او را راضی کند تا به این خانه برگردد. در حقیقت داستان با سفر و دیدار باتلر با خانم کنتن شروع می‌شود.

وی درباره اهمیت زمان در داستان گفت: یکی از دورن مایه‌های اصلی داستان مسئله تغییر و گذر زمان است که یک سری از آدم‌ها همچنان با ارزش‌های گذشته زندگی می‌کنند. استیونز به یک طبقه کارگری تعلق دارد که در حال از بین رفتن است. از طرفی دیگر آمریکایی‌ها که برنده واقعی جنگ‌جهانی دوم هستند وارد کار می‌شوند و مفاهیم سیاسی جدید همچون دموکراسی در انگلستان شکل می‌گیرد. همچنین پیمان ورسای که در پاریس بسته شده ‌است مطرح می‌شود. پیمانی که کشورهای پیروز در یک طرف و کشورهای شکست خورده در طرف دیگری قرار می‌گیرند. در این پیمان برای آلمان تحریم‌های وحشتناکی وضع می‌شود و آلمانی‌ها آنچنان تحقیر می‌شوند که به سوی هیتلر حرکت می‌کنند. آقای دارلینگ تون می‌خواهد این پیمان را تغییر دهد و پیمان بازنگری شود به همین دلیل با آلمانی‌ها وارد بحث می‌شود. او مذاکرات خیلی مهمی در خانه انجام می‌دهد و باتلر در این جلسات شراب سرو می‌کند. اتفاق مهمی که می‌افتد این است که آلمانی‌ها او را به بازی می‌گیرند. زیرا در آن زمان یک تعداد اشراف در انگلستان بودند که طرف‌دار هیتلر و نازی بودند و بعد از جنگ از آلمانی ها حمایت می‌کردند. در نهایت دارلینگ تون به عنوان یک نازی معرفی و دچار افسردگی می‌شود و مرگ زودرس او هم به همین دلیل است. پس داستان در عین حال یک زمینه سیاسی در زمینه جنگ دارد.

امیرعلی نجومیان

نجومیان به مسئله زبان و ساختار روایت به عنوان مهم‌ترین ویژگی داستان اشاره می‌کند و می‌گوید: با داستانی روبه‌رو هستیم که یک راوی آن را با لحن و زبان ویژه‌ای روایت می‌کند. یک سبک نوشتاری خاص ایشی گورو برای باتلر انتخاب می‌کند؛ سبکی با واژه‌های کتابی. زیرا وقتی باتلر شراب سرو می‌کند باید زبانی را انتخاب می‌رده که یک نوع تشخص در آن وجود داشته باشد. اما پشت این زبان رسمی یک داستانی اتفاق می‌افتد که راوی تمام و کمال آن را برای ما بیان نمی‌کند. ما با راوی‌ای روبه رو هستیم که نمی‌شود به او اعتماد کرد به این معنی که او پشت این زبان رسمی احساسات، تمایلات، آرزوهای خود را پنهان می‌کند و باعث می‌شود ما به عنوان خواننده تلاش عجیبی کنیم تا متوجه شویم لابه‌لای این خطوط چه اتفاقی می‌افتد. راوی به طور مشخص خیلی چیزها را سانسور می‌کند. این موضوع شما را به عنوان خواننده خلاق می‌کند. زیرا راوی‌هایی که شما را درگیر می‌کند هم به مخاطب فشار می‌آورد و هم باعث می‌شود مخاطب بیشتر با داستان درگیر شود. پس آنچه روایت می‌شود بازگویی خاطرات گذشته است و از یک فیتلر ۱۰، ۲۰ و ۳۰ ساله است.

وی درباره لحن باتلر در داستان گفت: در مصاحبه‌ای ایشی گورو گفته است وقتی می‌خواستم داستان بازمانده روز را بنویسم خیلی جست و جو کردم تا خاطرات باتلرها را بخوانم. اما چیزی پیدا نکردم. با اینکه جمعیت باتلرها در انگلستان کم نبوده اما هیچ خاطره‌ای از آنها وجود نداشت و من مجبور شدم لحن و زبان آنها را در ذهن خودم بسازم.

نجومیان در ادامه گفت: اما چه چیزی باتلر را باتلر می‌کند؟ او چند ویژگی دارد. اول از همه باید این موضوع را در نظر بگیریم که استیونز پسر یک باتلر بوده و خود را میراث‌دار چنین ارزشی می‌داند. ویژگی‌های باتلر وفاداری است. این ویژگی او را زمانی که پدرش مریض بود به خوبی می‌توان دید. او بین عاطفه و وظیفه ماند. و در حالی که در کنفراسی در حال پذیرایی بود پدرش در خانه در حال مرگ بود. وقتی بالای سر پدرش می‌رود پدر به او می‌گوید من دوست دارم در هر شرایطی به وظیفه‌ات عمل کنی. رابطه پدر و پسر در این داستان رابطه پیچیده‌ای است. پدر به پسر آموزش داده است که چطور یک پیشخدمت خوب شود و حاصل همین تربیت جدایی پدر و پسر است. چون هیچ وقت نمی‌توانند باهم باشند. ویژگی بعدی این است که یک باتلر خوب ازدواج نمی‌کند و این جایگاه را به درجه یک کشیش می‌رساند که یک باتلر برای خود چیزی نمی‌خواهد. در صورتی که در طول داستان متوجه رابطه عاطفی بین آقای استیونز و خانم کنتن می‌شویم. اما هیچ وقت باتلر این احساس خود را بیان نمی‌کند. ویژگی بعدی حرفه‌ای بودن است. یک باتلر در هر شرایطی باید حرفه‌ای باشد و به وظیفه خود عمل کند. استیونز باور دارد که در ساعت‌هایی که مختص خودش است هم نباید از ماسک باتلر بودن بیرون بیاید. باتلر همیشه باید ادای وظیفه کند. در یک جای داستان باتلر می‌گوید «وظایف ما در قبال هوس‌ها و عواطف ما نیست بلکه در قبال میل ارباب است» و شوک داستان جایی است که به خودمان می‌گوییم آیا واقعا این فرد این ایدئولوژی را باور دارد؟ که در طول داستان متوجه می‌شویم که بله باور دارد. ویژگی دیگر یک باتلر خود فریبی است. او مدام در حال گول زدن خودش است و در اتفاق‌های مختلف داستان متوجه می‌شویم که باتلر خیلی چیزها را قبول ندارد ولی به راحتی برای آن توجیه می‌آورد. او دچار گسست و تناقض است. باتلر به شدت آدم متظاهری است زیرا هیچ وقت خود واقعی‌اش را نشان نمی‌دهد و همیشه پشت یک ماسک قایم می‌شود. رسمی بودن یک باتلر در همه حالت‌ها مهم است. در کل با یک شخصیت از خود بیگانه مواجه هستیم.

نجومیان افزود: در بخشی از داستان که باتلر مشغول خواندن یک کتاب عاشقانه است و خانم کنتن این صحنه را می‌بیند، باعث می‌شود باتلر یک باره جلوی ما برهنه شود. یک اتفاق فرعی هم در داستان می‌افتد که دختری زیبا رو در این خانه استخدام می‌شود. بعد از مدتی آن دختر با یکی از خدمتکارهای مرد از خانه فرار می‌کنند و در نامه‌ای می‌نویسند که ما می‌خواهیم با هم ازدواج کنیم. این دقیقا همان کاری است که استیونز و خانم کنتن باید می‌کردند اما هر دو مدام آن دختر را تخریب می‌کنند. در حیقیت آنها با این کار میل تخریب شده خود را تخریب می‌کنند.

نجومیان تصریح کرد: بازمانده روز چه معنایی دارد؟ برای آن دو معنی تعریف شده است. یک؛ آنچه با ارزش است و از گذشته جا مانده. دو؛ آنچه با ارزش است و در آینده پیش رو دارید. اصل داستان درباره زمان است اینکه ما با گذشته، آینده و در نهایت حال خود چه می‌کنیم؟ در واقع ما به بازمانده روز خود بی‌توجه هستیم. ما در داستان با آدم‌هایی رو به رو می‌شویم که بازمانده روز خود را درک می‌کنند و در قسمت‌های مختلف به آن نیز اشاره می‌کنند مثل این جمله «بهترین قسمت روز شب است» اما قهرمان داستان این موضوع را درک نمی‌کند. رمان بازمانده روز یک کمدی تراژدی است. کمدی مناسبات، حالات، رفتار و روابط است. روابط انسانی را به سخره می‌گیرد و می‌گوید بین روابط، عواطف و مناسبت آنها چه شده است. در عین حال یک تراژدی است. تراژدی زندگی‌های برباد رفته انسان‌های بی‌خویشتن.

نشست آینده اندیشه و قلم ۶ اسفند ماه با نقد کتاب «آئورا» اثر کارلوس فوئنتس در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...