در پی درج خبری با عنوان «محمدرضا سرشار به انجمن قلم بازگشت» در خبرگزاری فارس،‌ واکنش‌هایی مبنی بر تکذیب خبر خبرگزاری فارس از سوی انجمن قلم بر روی سایت اختصاصی آن منتشر شد که در نهایت منجر به پاسخ‌گویی سرشار شد. متن هر دو نامه بیش از هرچیز تاسف برانگیز و عبرت آموز است. امیدواریم شاهد تکرار این رفتارهای دور از شان نویسندگی نباشیم.

متن ارسالی از سوی محمدرضا سرشار به این شرح است: «با سلام، به استحضار می‌رسد: در بیانیه منتشره روی سایت انجمن قلم ایران، موسوم به «بیانیه هیئت مدیره انجمن قلم ایران» موارد کذبی مشاهده می‌شود که به اینجانب ارتباط می‌یابد، لذا برای تنویر افکار عمومی اعلام می‌شود: 1. محمدرضا سرشار (رهگذر)، به فضل خدا، مفتخر است که تا امروز - و ان‌شاء‌الله تا پایان عمر از هیچ مقام مملکتی یا نهاد و اداره رسمی و غیر رسمی، در هیچ سطحی، برای دریافت هیچ پست و مقامی، نه کتبی و نه شفاهی، هیچ‌گونه درخواست یا پیشنهادی - حتی - نکرده است و نخواهد کرد. بازگشت به هیئت مدیره‌ای که خود قبلا ریاست آن را به عهده داشته و شخصا از آن استعفا داده است که جای خود دارد.»

وی در ادامه این نامه آورده است: «از قضا، پذیرش تصدی مسئولیت‌هایی که تاکنون داشته است، همیشه با درخواست بعضا حتی مصرنانه و پیگیرانه - مسئولان و مقامات ذیربط در آن ادارات و سازمان‌ها بوده، و در موارد متعددی نیز این پذیرش‌ها، با اکراه کامل او و براساس احساس وظیفه صورت گرفته است. لذا بیان این سخن کذب (درخواست بازگشت به ....) آن هم بدون ارائه کمترین مدرک و دلیلی، از سوی بخشی از هفت نفر اعضای محترم هیات مدیره انجمن، جای حیرت و تاسف دارد! خاصه اگر توجه شود که یکی از چهار نفر مذکور، یکی از همان چهار نفر اعضای محترم هیات مدیره (اکثریت) آن انجمن است، که خواستار بازگشت سرشار به هیات مدیره شده‌اند!»

سرشار در ادامه این نامه بیان داشته است: «قابل ذکر است که این ادعای کذب آشکار، از مصادیق «نشر اکاذیب به قصد تشویق اذهان عمومی و قابل پیگرد در مراجع قضایی است؛ که در آن صورت، امضاکنندگان به اصطلاح بیانیه مذکور و وسایل ارتباط جمعی‌ای که اقدام به نشر آن کرده‌اند، بایستی پاسخگوی عمل خود باشند.»

وی در بند دوم از نامه‌ای که برای خبرگزاری فارس ارسال داشته،‌ آورده است:‌ «2. آنچه در «روزنامه ...» مورخ 11/7/85 به نقل از خبرگزاری ...در این‌باره به چاپ رسیده، در حالی است که خود آن خبرگزاری محترم، از ساعت حدود 19 روز 10/7/85 اقدام به برداشتن خبر مذکور از روی سایت خود کرده بود. لذا پافشاری روزنامه ... برای درج این مطلب کذب، با وجود اطلاع از این امر، جای شگفتی دارد!»

وی ادامه داده است: «3. به خلاف آنچه در بیانیه مذکور موسوم به بیانیه هیئت مدیره انجمن قلم ایران القاء شده است، سه نفر از اعضای هیات مدیره انجمن (سرکار خانم تجار و آقایان دکتر پرویز و پارسی‌نژاد) به کل، هم از محتوا و هم تصمیم به انتشار این بیانیه‌ای بی‌اطلاع بوده‌اند؛ و نفر چهارم موید این بیانیه نیز، لااقل بند مربوط به ادعای کذب «درخواست...» را صحیح نمی‌داند و تایید نمی‌کند.»

سرشار در چهارمین بخش از پاسخ خود بیان داشته: «4. خبر مندرج در خبرگزاری‌های فارس مربوط به مراسم هشتمین مجمع عمومی انجمن، حاوی هیچ نکته خلاف واقعی که قابلیت پیگیری در مراجع قضایی را داشته باشد، نیست؛ از قضا، طبق اساسنامه انجمن، می‌بایست تمام مذاکرات صورت گرفته در مجامع عمومی، ضبط و نگهداری شود. طبعا - براساس «البینه علی المدعی» چهار امضاءکنندگان محترم بیانیه موسوم به «بیانیه هیئت مدیره ....» چنانچه واقعا چنین ادعایی دارند، باید با ارائه نوار ضبط شده مذاکرات مجمع، در شکل خام و اصلی آن، این ادعا را ثابت کنند که طبعا نمی‌توانند به عکس تهدید و ارعاب وسایل ارتباط جمعی - که از ارکان رکین دموکراسی محسوب می‌شوند، آن هم از سوی چهار تن از اعضای هیات مدیره انجمنی که «دفاع از آزادی قلم و اندیشه» از اهداف اصلی تشکیل آن در اساسنامه‌اش ذکر شده است، مصداق ایجاد اختلال در جریان آزاد اطلاع‌رسانی - در چارچوب قانون - خلاف اساسنامه انجمن مذکور و مستوجب تقبیح اصحاب اندیشه و قلم است.»

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...