«تاریخ تصوف و عرفان اسلامی» نوشته محمودرضا اسفندیار توسط انتشارات سمت منتشر شد. نویسنده در این کتاب به جریانشناسی عرفان و تصوف از آغاز صفویه تا پایان دوره قاجار نشسته است.

تاریخ تصوف و عرفان اسلامی محمودرضا اسفندیار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات سمت کتاب «تاریخ تصوف و عرفان اسلامی؛ از آغاز عصر صفوی تا اواخر دوره قاجاری» نوشته محمودرضا اسفندیار را با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۲۲۸ صفحه و بهای ۲۴ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب تحت اشراف شهرام پازوکی و برای دانشجویان رشته الهیات (ادیان و عرفان) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «تاریخ تصوف ۲» تدوین شده است، هرچند که با توجه به روانی متن عموم مخاطبان می‌توانند از آن بهره ببرند.

نویسنده مباحث را در دو بخش «تصوف و عرفان اسلامی در عصر صفوی» و «تصوف پس از عصر صفوی» سامان داده است. بخش نخست شامل پنج فصل به ترتیب با این عناوین است: «صفویان»، «سیاست مذهبی حکومت صفوی»، «وضعیت تصوف و عرفان در عهد صفوی»، «نسبت حکیمان و عاملان دینی با عرفان و تصوف در عصر صفوی» و «طریقه‌های تصوف در ایران عصر صفوی».

بخش دوم کتاب نیز چهار فصل به ترتیب با این عناوین دارد: «نگاهی به وضع کلی تصوف پس از عصر صفوی تا اوایل پهلوی»، «طریقه‌های اصلی تصوف»، «دیگر طریقه‌ها» و «حلقه عرفانی نجف».

نویسنده در فصل نخست از بخش اول کتاب ضمن بحث درباره همریشگی تشیع و تصوف با توجه به آرای سیدحیدر آملی، علامه طباطبایی، هانری کربن و… به صورت بندی سابقه نهضت‌های صوفیه مانند سربداران، نوربخشیه، حروفیه، نقطویه و مشعشعیه می‌پردازد و در ادامه زندگی شیخ صفی‌الدین اردبیلی به عنوان موسس طریقه صفویه و چگونگی تاسیس حکومت صفوی توسط صوفیان صفوی را بررسی و شرح می‌کند.

فصل دوم از بخش نخست کتاب نیز به سیاست‌های مذهبی حکومت صفوی و مباحثی چون «گذر از تشیع صوفیانه به تشیع فقهی»، «مهاجرت عالمان شیعه به ایران» و «آثار و نتایج ورود عالمان شیعه به حکومت صفوی» اختصاص پیدا کرده است. ورود عالمان شیعی به حکومت صفویه و نقدهای آنان بر برخی فرق تصوف را باید دلیلی بر ناسازگاری شاهان صفوی با صوفیان دانست. به همین دلیل نویسنده در فصل سوم از بخش نخست کتاب به مباحثی چون سرکوب صوفیه در این دوران، ردیه نویسی بر تصوف و انحطاط تصوف و قول به تمایزش با عرفان، پرداخته است.

نویسنده در فصل چهارم کتاب نسبت شاخص‌ترین علمای شیعی همدوره با عصر صفوی با عرفان و تصوف آن عصر را بررسی کرده است. بر این اساس دیدگاه‌های شهید ثانی، مقدس اردبیلی، شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی، ملاصدرا، فیض کاشانی، فیاض لاهیجی، مجلسی اول، مجلسی دوم و قاضی سعید قمی، درباره عرفان و نقد جریان‌ای تصوف در این فصل مورد واکاوی قرار گرفته است. در فصل پنجم از بخش نخست کتاب نیز طریقه‌های رایج تصوف در عصر صفوی و نظام معرفت‌شناسی این فرقه‌ها اعم از نعمت‌اللهیه، نوربخشیه، ذهبیه، نقشبندیه و قادریه، مورد بررسی قرار گرفته است.

نویسنده در فصل اول از بخش دوم کتاب نیز به وضعیت جریان‌های صوفیه در عصر افشاریه، زندیه و اوایل قاجار پرداخته و در ادامه نیز وضعیت تصوف از اوایل قاجار تا اوایل دوره پهلوی را بررسی می‌کند. از نکات مهم این فصل نیز اشاره به تداوم مخالفت علما با خرقه پوشان است. فصل دوم این بخش نیز به طریقه‌های اصلی تصوف پس از عصر صفوی یعنی نعمت‌اللهیه و ذهبیه، اختصاص پیدا کرده و مختصری نیز درباره زندگی و طریق سیر و سلوک بزرگان این فرقه‌ها به مخاطبان ارائه می‌شود.

نویسنده در فصل سوم از بخش دوم کتاب دیگر فرقه‌های مهم صوفیه پس از عصر صفوی را معرفی و نظام فکری و معرفتی آنها را بحث می‌کند. فرقه‌های بحث شده در این فصل از این قرار است: اویسیه، نوربخشیه، اهل حق، خاکساریه، قادریه و نقشبندیه.

در نهایت فصل چهارم از بخش دوم کتاب نیز به حلقه مهم عرفانی نجف اختصاص پیدا کرده است. در این فصل زندگی و نظام فکری و طریق سیر و سلوک علمای بزرگی چون سید بحرالعلوم، سیدعلی شوشتری، ملاحسین قلی همدانی، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، سید احمد کربلایی و سیدعلی قاضی طباطبایی به مخاطبان معرفی می‌شود.

مکتب سلوکی نجف تاثیر بسیاری در جریان‌های فکری معاصر حوزه‌های شیعی گذاشته است و از این جهت اهمیتی خاص دارد. سرسلسله سلوکی بزرگان فکری معاصر در دو نحله مکتب سامرا و مکتب نجف به ملاحسین‌قلی همدانی می‌رسد و او خود نیز از شاگردان سلوکی سیدعلی شوشتری بوده است. استاد علامه قاضی طباطبایی در سلوک نیز سید احمد کربلایی از شاگردان ملاحسین‌قلی همدانی بوده است و ایشان (یعنی علامه سید علی قاضی) نیز استاد بزرگانی چون علامه طباطبایی و سیدهاشم حداد بوده است.

در یک نگاه کلی می‌توان گفت که کار نویسنده در این کتاب جریانشناسی عرفان و تصوف از دوره صفوی به بعد بوده است. نویسنده در عین ایجاز معرفی تقریباً کاملی از جریان‌ها تصوف و عرفان کرده و بستر اجتماعی تحولات این جریان‌ها را بررسی می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...