جایزه ادبی دوبلین کتاب «شیرفروش» نوشته آنا برنز [Anna Burns] را به عنوان برنده جایزه بین‌المللی ادبی دوبلین ۲۰۲۰ معرفی کرد.

شیرفروش آنا برنز [Anna Burns]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، آنا برنز نویسنده ایرلندی به عنوان برنده جایزه بین‌المللی ادبی دوبلین انتخاب شد. او برای رمان «شیرفروش» این جایزه را دریافت و جایزه ۱۰۰ هزار پوندی این رقابت را که بزرگ‌ترین جایزه ادبی برای یک رمان به زبان انگلیسی است از آن خود کرد.

آنا برنز نخستین نویسنده از ایرلند شمالی و چهارمین نویسنده زنی است که این جایزه معتبر ادبی را در تاریخ ۲۵ ساله آن دریافت می‌کند. به‌طور معمول نامزدهای این رقابت ادبی از سوی کتابداران شهرهایی از سراسر جهان انتخاب می‌شوند تا از نویسندگان و مترجمان تقدیر کنند.

نام برنده امسال در رویدادی آنلاین به عنوان بخشی از جشنواره بین‌المللی ادبیات دوبلین اعلام شد. این جشنواره به صورت آنلاین تا ۲۸ اکتبر ادامه دارد.این‌جایزه هر سال توسط اوون کیگان رییس شورای شهر دوبلین اهدا می‌شود، اما امسال به دلیل شیوع کرونا برگزار کنندگان قادر نبودند تا از برنده دعوت کنند به دوبلین سفر کند و وی در حالی که در خانه‌اش در انگلستان حضور داشت این جایزه را دریافت کرد. در این مراسم سفیر ایرلند در بریتانیا جایزه این نویسنده ایرلندی را به دستش داد.

آنا برنز در بلفاست در ایرلند شمالی متولد شده و تاکنون سه رمان نوشته است. «هیچ استخوانی»، «تعمیرات جزیی» و «شیرفروش». وی یک رمان کوتاه نیز با عنوان «تقریبا قهرمان» در کارنامه‌اش دارد. وی با «هیچ استخوانی» برنده جایزه یادبود وینفرد هالتبای شد و به فهرست نهایی جایزه اورنج نیز راه یافت. «شیرفروش» سال ۲۰۱۸ موفق به کسب جایزه بوکر شد.

«شیرفروش» در شهری بدون نام می‌گذرد شهری که برای زندگی یک زن ۱۸ ساله جای خطرناکی است و مردی بزرگسال قصد سوء‌استفاده از وی را دارد. نتایج شایعه‌پراکنی‌ها در شهر می‌تواند عواقب وحشتناکی به بار بیاورد.

«شیرفروش» از سوی کتابخانه‌های بریتانیا، آمریکا و آلمان به عنوان نامزد دریافت این جایزه انتخاب و معرفی شده بود. در فهرست نهایی این رقابت ۱۰ کتاب جای داشتند که نویسندگانشان از کانادا، فرانسه، هند، ایران، ایرلند، لهستان، بریتانیا و آمریکا بودند. نویسنده ۸ عنوان از این کتاب‌ها زن بودند.

«گاو آهن خود را روی استخوان مرده بکش» نوشته اولگا توکارچوک برنده نوبل سال پیش نامزد فینالیست لهستانی در این فهرست بود.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...