کتاب «خاله آمریکا» [Sicilian Uncles (Gli zii di Sicilia)] نوشته لئوناردو شاشا [Leonardo Sciascia] با ترجمه صنم غیائی به‌تازگی منتشر شده است.

خاله آمریکا [Sicilian Uncles (Gli zii di Sicilia)] نوشته لئوناردو شاشا [Leonardo Sciascia]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ «خاله آمریکا»، «مرگ استالین»، «چهل‌وهشت» و «آنتیموان» عناوین داستان‌های این کتاب هستند که چهار برهه تاریخی را مرور می‌کنند.

«خاله آمریکا» در دوران جنگ جهانی دوم می‌گذرد و تاثیر حضور نیروهای آمریکایی در سیسیل را، گاه به طنز به تصویر می‌کشد. در داستان «مرگ استالین» مردی خواب استالین را می‌بیند که از مرگش ناراحت است. «چهل‌وهشت» اثری است که خواننده را به ماجرای استقلال ایتالیا می‌برد. در «آنتیموان» داستانی از کارگران معدن گوگرد می‌خوانیم که با تنفس گازهای سمی کشنده یعنی آنتیموان تلف می‌شدند، داستان جوانی که بین کار در معدن و جنگ، جنگ را انتخاب می‌کند چون نمی‌خواهد از خفگی با گازهای سمی بمیرد.

این کتاب را لئوناردو شاشا در سال‌های 1957-1958 نوشته است. در ابتدا کتاب شامل سه داستان «خاله آمریکا»، «مرگ استالین» و «چهل و هشت» بوده و شاشا در سال 1960 داستان «آنتیموان» را نیز به آن اضافه می‌کند.

نویسنده در هر داستان «خاله آمریکا» با ترسیم مشکلات خانوادگی، دعواهای هر روزه بین کشیش و کمونیست، فاشیست و آزادی‌خواه، پولدار و فقیر بخش‌هایی از زندگی مردمان سیسیل را در دوران‌های مختلف روایت می‌کند. با خواندن هر داستان وارد ماجراهای قهرمان‌هایی می‌شویم که همه آن‌ها در دوران تغییرات اساسی تاریخی زندگی می‌کنند.

در بخشی از داستان «مرگ استالین» می‌خوانیم: «کالوجرو اسکیرو، در سپیده‌دم هجدهم آوریل سال 1948، استالین را در خواب دید. رویا در رویا بود؛ کالوجرو داشت خواب می‌دید که در مقابل پشته‌ای از برگه رای قرار دارد و هزاران برگه رای امضا کرده و چون از طرف حزب به عنوان بازرس انتخاب شده، همه برگه‌ها را بازرسی کرده و ناگهان دستی از آستین یک کت نظامی مدل قدیمی بیرون می‌آید و روی برگه‌های رای قرار می‌گیرد. در خواب با خودش گفت: دارم خواب می‌بینم! این استالین است. و نگاهش را بالا برد و صورت استالین را دید. چهره‌ای عبوس داشت. کالوجرو با خودش گفت: حتما عصبانی است، چیزی به مذاقش خوش نیامده».

کتاب «خاله آمریکا» نوشته لئوناردو شاشا با ترجمه صنم غیائی در شمارگان 1100 نسخه و با قیمت 39 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. مقدمه مترجم نیز ضمیمه کتاب است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...