ایتالو کالوینو

24 فروردین 1385

ایتالو-کالوینو

از والدینی ایتالیایی در شهر سانتیاگودلاس وگاس کوبا در زیر نشانه برج لیبرا، هفتمین برج از برجهای دوازده گانه زودیاک به دنیا آمد... در دانشگاه تورین و سپس در دانشگاه سلطنتی فلورانس تحصیل کرد. با شروع جنگ دوم جهانی وارد حزب فاشیست های جوان شد ولی با فاصله کمی از آن جدا شد و به آلپ گریخت و به کمونیست‌های کوهستان لیگوریان پیوست... بعد از جنگ به مدت سه سال به عنوان خبرنگار نشریه دوره ای ارگان حزب کمونیست مشغول به کار شد.

ایتالو کالوینو (Italo Calvino) روزنامه نگار، نویسنده داستانهای کوتاه و متن های تجربی و رمان نویسی که افسانه های تخیلی اش او را در ردیف مهمترین داستانویسان قرن بیستم ایتالیا قرار داده است. دوره نویسندگی کالوینو نزدیک به چهار دهه بطول انجامید.

ایتالو کالوینو از والدینی ایتالیایی در شهر سانتیاگودلاس وگاس کوبا بدنیا آمد. در جایی گفته است. «می‌خواهم سخنانم را از این جا شروع کنم که من در زیر نشانه لیبرا بدنیا آمدم» (لیبرا هفتمین برج از برجهای دوازده گانه زودیاک است.)

در سنین نوجوانی او و خانواده اش به ایتالیا بازگشتند و تا چند سال اول در شهر سان رمو سکونت گزیدند. طی سالهای (1941-1947) در دانشگاه تورین و سپس در دانشگاه سلطنتی فلورانس تحصیل کرد. با شروع جنگ دوم جهانی وارد حزب فاشیست های جوان شد ولی با فاصله کمی از آن جدا شد و به آلپ گریخت و به کمونیست‌های کوهستان لیگوریان پیوست که تجارب این دوران الهام گر اولین داستانهایش گردید. «دریا در مقابل صخره ها و موج شکن ها اوج می‌گرفت و دوباره فرو می‌افتاد و قایق‌های ماهیگیران را بازی می‌داد. مردان سیه‌چرده تورهای صید خرچنگ را برای ماهیگیری شبانه آماده می‌کردند. دریا آرام بود و فقط به‌طور نامحسوسی تغییر رنگ می‌داد. از آبی به سیاه و همین‌طور تیرگی دورتر می‌رفت. به وسعت آبی نظیر این فکر می‌کردم. به بی‌نهایت ذره‌های نرم ماسه در ته دریا که با جریان آرام آب صدفها را شستشو می‌داد.» («مورچه آرزانتینی» از مجموعه داستان «آدم یکروز بعد ازظهر»)

بعد از جنگ و فارغ‌التحصیلی از دانشگاه تورین(1945) به مدت سه سال به عنوان خبرنگار نشریه دوره ای ارگان حزب کمونیست مشغول به کار شد و سپس از سال 1948 الی 1984 در خانه نشر اینااودی (Einaudi) کار نویسندگی اش را دنبال کرد. علاوه بر این در نشریات دیگر ایتالیا مثل لایونیته / لانوسترالوتا / لاگاریبالدینو / ووکادلا دموکرازیا / کونیم پورانئو/ سیته لاپرتاو/ لاریپوبلیکا کارهایی انجام داد. از سال 1959 الی 1967 به همراه دوستش الیو ویتورینی سردبیری مجله ادبی لامناب دی لیتراتو را به عهده گرفت. در سال 1952 سفری به اتحاد شوروی سابق داشت و از سال 1959 تا 1960 در ایالات متحده امریکا اقامت گزید. سال 1964 با آوازه خوانی بنام ایستر جودیت ازدواج کرد. در سال 1976 به پاریس رفت و پس از دو سال به رم بازگشت.

اولین رمان کالوینو با نام «راهی بسوی آشیانه عنکبوت‌ها» در سال 1947 منتشر شد که به شیوه‌ای نئورئالیستی از نگاه یک نوجوان حرکت مقاوت را در برابر مسائل جاری دنبال می‌کرد. این کتاب بخاطر حالت افسانه گونه‌اش در روایت داستان مورد توجه فراوان قرار گرفت. «ویکنت دو نیم شده»(1952) کتاب بعدی کالوینو است. آراء عمومی مردم را در مقابله پدیده ای بنام جنگ به تصویر می‌کشد و داستان مردی را نقل می‌کند که در جریان جنگ ترکها _ مسیحی ها با گلوله توپ به دو نیم شده است. چاپ این کتاب موجی از بحث و جدالهای رئالیستی را از سوی حزب کمونیست به راه انداخت.

داستانهای تخیلی منتشر شده کالوینو طی دهه 1950 که حول تمثیل و حکایت و کارهای تخیلی محض دور می‌زد او را به عنوان یکی از مهمترین داستانویسان قرن بیستم ایتالیا تثبیت کرد. پس از «ویکنت دو نیم شده» کتاب «بارون درخت‌نشین» در سال 1957 رونه بازار کتاب شد. وقایع کتاب در قرن هیجدهم اتفاق می افتد. پسر یک بارون اشرافی روزی از درختی بالا می‌رود و طی مسایلی تصمیم می‌گیرد تا پایان عمرش را بالای درختان به سر برد. «چاقوی ناموجود» (1959) کامل کننده این سه گانه ( سه کتاب اخیر) بود و ماورای کلیت نئورئالیستی کتاب از سایر داستانهای تخیلی‌اش پیشی گرفت و علاوه بر درهم تنیده شدن ماهرانه روایت ها می‌توان خواست های مورد نظر کالوینو را در مورد وجدان شخصی و روند تاریخ مشاهده کرد.

«مارکووالدو»(1963) مجموعه ای از داستانهای گوناگون است که در آن کالوینو زندگی مدرن شهری را مورد حمله قرار می‌دهد. مارکو والدو شخصیتی چاپلین گونه دارد. کارگری معمولی و پدری معمولی که نومیدانه زیبائی های از دست رفته را دنبال می‌کند و در کوچکترین فرصتی که به دست می‌آورد؛ در رویاهایش غرق می‌شود. وقتی همه آدمها به خاطر گرمای تابستان شهر را خالی می‌کنند او از دیدن خیابان‌های خلوت لذت می‌برد. آرامش او فقط زمانی بهم می‌ریزد که یک گروه  تلویزیونی تصمیم می‌گیرد با تنها کسی که به تعطیلات نرفته و در شهر مانده مصاحبه ای انجام دهد.

در 1956 با توجه به اتفاقاتی که در مجارستان روی داد؛ کالوینو از حزب کمونیست کناره گرفت. و به همین دلیل بیشتر اوقاتش صرف روزنامه نگاری و داستانویسی شد. و وقتی برای اولین بار در سال1959 نیویورک را می‌بیند از آن با عنوان» شهر من» یاد می‌کند. «سفرنامه آمریکا»ی او طی سالهای 1959-60 شامل نامه هایی است که به همکاران خود نوشته است. کالوینو از سردی و بی‌خبری آمریکائی ها نسبت به نویسندگان ایتالیایی متعجب می‌شود. در سال 1964 راهی پاریس می‌شود تا خود را با نوآوری های جاری زمانه همگون سازد. هر چند در کتاب «غبار برخاسته از مصائب عاشقی» نویسنده اندک رجعتی می‌کند و با حالتی از واقعیت گرایی اجتماعی، جامعه صنعتی اروپا را به تمسخر می‌گیرد.

ایتالو کالوینو (Italo Calvino)

کتاب «کمدی های کیهانی»(1965) مجموعه‌ای از مفاهیم سیر تکاملی را در برابر میزان های هستی قرار می‌دهد. در میان مفاهیم قابل طرح مسئله حیات که قدمت اش به پیدایش جهان می‌رسد کالوینو مفاهیم تمامی نظریه های علمی را زیر سوال می‌برد. در کتاب «قلعه تقدیر دوگانه» کالوینو منبع الهام خود را از چند لوح باستانی می‌گیرد. کتاب نمونه کاملی از متن باز است و اجازه خوانش های متعدد را به هر کسی می‌دهد.

«شهرهای نادیده»(1972) یک داستان تخیلی سورئال بود که مارکوپولو شهرهایی ساخته از خیال خود را برای تفریح کوبلای خان به تصویر می‌کشید. همه شهرها به اسامی زنها نام گذاری شده و از ترکیب بندی و شخصیت پردازی بی نظیر از نظر کیفیت و مفهوم برخوردار است. شهرهایی بنا شده بر روی داربست های چوبی. ساخته شده از نی های دریایی. در سال 1979 کالوینو با کتاب «در شبی  زمستانی اگر مسافری» برنده جایزه ادبی فل رینلی (felrinelli ) شد. یکی از نویسندگان معروف معاصر در باره او میگوید: « او همیشه در مورد چیزهایی مینویسد که می شناسیم ولی قبل از آن هیچوقت به آن فکر نکرده ایم».

ایتالو کالوینو در نوزدهم سپتامبر سال 1985 بر اثر خونریزی مغزی در شهر سی ینا ایتالیا درگذشت. قبل از آن کتاب «آقای پالومار» را منتشر کرده بود. کتاب «شش یاداشت برای هزاره بعدی» پس از مرگ وی به چاپ رسید. از مجموعه «زیر خورشید جاگوار» (1991) که بر اساس حسهای پنجگانه نوشته بود «لامسه» و « بینایی» هرگز کامل نشد و ناتمام ماند . کالوینو همچنین پیرامون خصایصی پنجگانه تحت عناوین «شفافیت»، «سرعت انتقال»، «سخت گیری»، «قابلیت لمس» و « چند لایه گی» کارهایی را در دست داشت. در کتاب «استفاده های ادبیات» (1980) کالوینو خاطر نشان می‌کند: «در سنین بزرگسالی زمانی میرسد که دوباره رجعتی به کتابهای مهم ایام جوانی بپردازیم حتی اگر کاملا تغییر کرده باشیم و با چیزی که مواجه میشویم برایمان کاملا تازه و بدیع باشد» .

«بعد از چهل سال داستان نویسی زمان آن رسیده که یک تعریف کلی و جامع در مورد کارهایم بیان کنم. روش کار من بیشتر به این صورت نبوده که در متن، وزن ها و سنگینی ها را کاهش بدهم بلکه سعی کرده ام فقط سنگینی های محیط را جابجا کنم. گاهی از میان مردم؛ گاهی از پیکره های آسمانی و گاهی از درون شهرها و یا از ساختار داستانها و همینطور از زبان» (از کتاب شش یاداشت برای هزاره بعدی-1988)

علی قانع  م

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...