پس از ۲۰ سال به موطنشان بر میگردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس میکنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفتههایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسشهایی هستند
...
میان جهان مردگان و جهان مهاجران شباهتهایی هست... نوشتههای کوندرا رمانهایی دربارهی رماناند... نمیتوان رماننویس بزرگی بود و تاریخ رمان را نشناخت... برخورد روزنامهنگاران غربی با مهاجران چک مانند استالین بود... مورخ به دنبال قهرمان است و رماننویس به دنبال کشف انسان... ما از جهان خیابان، از جهان پرسهزنی، از جهان آهستگی به جهان اتوبان، به جهان بزرگراهها، به جهان تانکهای رژه کشیده شدیم... منظرههای جدید در کورهراهها، در جهان آهستگی منتظرند
...
توماس از زنها میترسد و برای خود یک تز یا نظریه ابداع میکند: دوستی بدون عشق... سابینا یکزن نقاش و آزاد از هر قیدوبندی است. اما ترزا دختری خجالتی است که از خانهای آمده که زیر سلطه مادری جسور و بیحیا قرار داشته... نمیفهمید که استعارهها خطرناک هستند. نباید با استعارهها بازی کرد. استعاره میتواند به تولد عشق منجر شود... نزد توماس میرود تا جسمش را منحصر به فرد و جایگزینناپذیر کند... متوجه میشود که به گروه ضعیفان تعلق دارد؛ به اردوی ضعیفان، به کشور ضعیفان
...
اولین مقاومت در برابر تمامیتخواهی تاریخ از جانب رمانتیکها صورت گرفت... رمان با تکیه بر توانایی و امکانات خود در اصل برای آفریدن تاریخ خاص خود پدید آمده است... روزی شانتال به همسرش میگوید «مردها دیگر برای دیدن من سر برنمیگردانند»... پیداکردن رابطهای میان زندگی به معنای امور روزانه با هستی انسان... یک واقعه تاریخی همواره به شکل نمایشی مضحک تکرار میشود... گذرنامهای برای بقای بشر
...
او بارها گفته است هنر را ابزاری میداند در برابر فرسایشی که تاریخ به ما تحمیل میکند و هنر میتواند ابزاری برای مقاومت باشد... اکثر شخصیتهای اصلی رمانهای بزرگ بچه ندارند. در حالی که تنها یک درصد از جمعیت دنیا بچه ندارند... طراحان لباس به انتخاب مردم اروپا به جای نویسنده و شاعر و نقاش در لیست نوابغ قرن قرار میگیرند... دردناکترین زخم، به زعم او، زخم رفاقتی است که در راه سیاست بهم بخورد
...
در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسلها و دورهها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفتهاند و از اینکه چطور زندگی میکنند و میاندیشند، چه میخوانند، از چه تأثیر میگیرند و تلقیشان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدمها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ میدهد چطور مینگرند... کارور، مارکز، کوندرا، فاکنر، اکو و...
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
عوامل روانشناختی مانند اطمینان بیشازحد، ترس از شکست، حس عدالتطلبی، توهم پولی و تاثیر داستانها، نقشی کلیدی در شکلگیری تحولات اقتصادی ایفا میکنند. این عوامل، که اغلب در مدلهای سنتی اقتصاد نادیده گرفته میشوند، میتوانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونقهای غیرمنتظره یا رکودهای عمیق میشوند
...
جامعیت علمی همایی در بخشهای مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستانهای مثنوی، او معانی لغات را باز میکند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی میپردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزارههای غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیمبندی سهگانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی میکند
...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدمها –و در بعضی موارد حیوانها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه میکند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمیشود انتظار داشت در زندگیاش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطرهای از آن گذشته باقی نماند
...
از فروپاشی خانوادهای میگوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمیتواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن میشد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آوارهای هم نبود
...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر میگذارد: از یک جوان عاشقپیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل میشود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمیکند... توماس مان در این رمان به زبان بیزبانی میگوید که اگر ناپلئون موفق میشد همه اروپای غربی را بگیرد، یکونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود میآمد و آنوقت، شاید جنگهای اول و دوم جهانی هرگز رخ نمیداد
...