• 09 اسفند 1400

    سالهای-کارآموزی-ویلهلم-مایستر-یوهان-ولفگانگ-گوته

    بورژوازاده‌ای است شاعر... نمایشنامه‌های متعددی نوشته که میل دارد آنها را به روی صحنه بیاورد... روابطی با هنرپیشه‌ای به نام ماریان دارد... در هرمرحله از زندگی، زنی چون آیینه‌ی او در مقابلش قرار می‌گیرد... دخترک بازیگر و شخصیت ویژه و معمایی چنگ‌نواز پیر... به خواندن شکسپیر روی می‌آورد... گروه «فرزانگان» نظارتِ پنهانی و از دور بر تربیت او دارد... با غم فراق و اندوه آشنا می‌شود... دل او را می‌رباید و با او ازدواج می‌کند... در سراسر زندگی و تا آخرین نفس «کارآموز» باقی می‌مانیم... چشم‌اندازی همه‌جانبه ...

  • 29 فروردین 1400

    آخیلئوسنامهها-یا-دربارهی-اسطورهی-آشیل

    بی‌وجود او یونانیان توان پیروزشدن ندارند... با خبر لشکرکشی به تروا، تنیس، مادر آخیلئوس، از بیم آنکه مبادا پسرش دچار سرنوشت غمباری شود، خواهان مصون‌داشتن او از خطرات جنگ است: پس او را به اسکوروس می‌برد و به قیافه‌ی مبدل دختربچه‌ای درمی‌آورد... ماجراهایی که در این آخیلئوس‌نامه نقل می‌شوند یکسره خیالی‌اند و با افسانه‌ی سنتی هیچ ربطی ندارند... زن جوان از شوهرش به التماس می‌خواهد تا از چنگال مرگ، این دشمن سهمگین، نجاتش دهد... در دوراهی ننگ و نام و عشق، درمانده و دودل است ...

  • 16 تیر 1399

    فاوست-یا-درام-بشریت-گرهارد-شولتس

    یک شیطان در تقلای تصاحب روح انسان است. و از سوی دیگر یکی انسان در تقلاست با اجیر‌کردن او ثابت کند که خود نیز مقامی خدایی دارد... آزادی‌های نوین زندگی شهروندان را بهتر می‌کرد، ولی شهروندان را بهتر نمی‌کرد... فاوست واقعی فرزند سرآغاز قرن شانزدهم بود. پس با گزارش زندگی او می‌شد سیمای عصر رنسانس را به تصویر کشید...در برهه‌ای که خط ‌فاصل میان سه حوزه‌ی جادو، فقه و دانش هنوز وضوح نیافته بود... می‌خواهد در درون خود همه آن چیزهایی را تجربه کند که تمامی بشریت نصیب برده است... بهانه شادی و رنج بشری اغلب ...

  • 01 مرداد 1398

    یوهان-ولفگانگ-فون-گوته

    در خانواده‌ای ثروتمند زاده شد، پدرش حقوقدان و وکیل دعاوی بود... در 1765 برای تحصیل حقوق به لایپزیگ Leipzig رفت و وقت خود را در دانشگاه و در زندگی دانشجویی و در محافل اشرافی گذراند... دلبستگی شدید به دختری به نام فریدریکه بریون Friederike Brion و جدایی اندوهبار از او الهام‌بخش گوته در سرودن اشعار دیوان شعر و حقیقت Dichtung und Wahrheit شد ... گفته‌اند که ناپلئون کتاب «رنج‌های ورتر جوان» را هفت بار خواند... در نظر گوته عشق بر همه‌ی احوال تاریخ تفوق دارد. ...

Loading
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
آنکه زنی را به چشم خواهش می‌نگرد با او مرتکب زنا شده است... شارلوته و ادوارد زندگی عاشقانه‌ای دارند اما پس از ورود اوتیلیه و سروان به قصر، عشقی دیگر در دل آنها سر برمی‌آورد و ادوارد را به‌سوی اوتیلیه و شارلوته را به سوی سروان پیش می‌راند... کودک که در بغل اوست از دستش در آب می‌افتد و غرق می‌شود... من از راه خود بیرون رفته‌ام، قانون‌هایم را زیر پا گذاشته‌ام... و اکنون خدا به نحوی وحشتناک چشمان مرا گشوده است. تصمیم من این است: من هرگز به ادوارد تعلق نخواهم داشت ...
توصیف خانواده‌ی یک پیشه‌ور است که در معبد قدیمی رو به ویرانی‌ای که به قدیس یوسف اختصاص داده شده است، تولد یافته و بزرگ شده است... با دختر فقیر و پرهیزگاری به نام مریم ازدواج می‌کند... ابدیت، ضرورت و قانون، تثلیث جدید... پیشرفت شخص باید از پیشرفت بسیاری اشخاص دیگر حاصل شود... آرمان انسانیت جانشین آرمان خانواده و میهن ...
راهی به شناخت مردم ایتالیا... اگر در ونیز مردم وول می‌زنند، در ناپل می‌جوشند و می‌درخشند، همه‌چیز در ناپل تحت تأثیر شادی و خوشحالی است... از نخستین کسانی که در آن زمان جزیره ایتالیا را با راهنمایی راهنمایان محلی در همه‌ی جهات طی کرده‌... . در رم بود که او تعادل درونی را که از مدت‌ها پیش در آرزوی نیل به آن بود در خود احساس کرد: تعادلی میان «من» خود و جهان، میان پندار و واقعیت... عشق لطیفی که در سواحل دریاچه‌ی آلبانو به سراغش می‌آید... ...
دهقان‌زاده‌ای است كه در ویتنبرگ به تحصیل فقه روی می‌آورد، اما خیلی زود در پزشكی، نجوم، ریاضیات و جادوگری سری می‌دواند... دروغی دل‌انگیز اما پذیرفتنی‌تر از واقعیت... انسان را «خدای كوچک جهان» می‌خواند... نستراداموس، بیكن و گالیله متهم به پیمان با شیطان شدند... رنسانس دوران رشد شهروندی و گذار از استیلای سنت به ‌سوی فردیت بود و در این كاركردش عصر پرجنجال جادوگران، كیمیاگران، نهان‌بینان، شعبده‌بازان و دانشمندان ...
ثمره‌ی شصت سال کار مداوم و عمیق اوست... سرگذشت کیمیاگری‌ست که برای دسترسی به علوم جدید، روح خود را به شیطان می‌فروشد... عاشق دختری به نام مارگارت می‌شود و بعد به او خیانت می‌کند... به خوشبختی، عشق، ثروت و تمام لذایذ زمینی دست می‌یابد اما اینها همه او را راضی نمی‌کند... با وجود قرارداد با شیطان مشمول عفو خدا می‌شود... قسمت اول فاوست در 1808 نوشته شد، اما نوشتن قسمت دوم تا پیش از مرگ گوته ادامه پیدا می‌کند. ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...