هزار و نهصد و هشتاد و چهار اورول... خروجی غرب اثر محسن حمید... درباب زندگی مینیمالیستی یا خداحافظ وسایل اضافه... سرگذشت ندیمهی مارگارت آتوود... ایکیگای: دلخوشیهای کوچک زندگی... ابله باتومان... نیکوتین به روایت گرگور هنس ... پاچینکوی مین جینلی و زنی با موهای قرمز اثر پاموک
...
سلطان عثمانی گروهی از نقاشان را اجیر میکند تا کتابی تصویری به سبک و سیاق نقاشیهای نقاشان ونیزی تدارک ببینند... دهها هزار ساله که سوار بال فرشتهها مثل وزوز باد زوزه میکشم و از این کتاب به اون کتاب و از این شیء به اون شیء سفر میکنم و بخشی از وجودم همین الان توی این کتابه و داره با شما صحبت میکنه... حسن، برادرشوهر قبلیاش که سخت دلباختهی اوست، مخالف ازدواج مجدد شکوره هستند
...
همه میخواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچکس به تغییر دادن خودش فکر نمیکند!... اسبها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آنها هم مثل ما جنگ را تحمل میکنند، اما لااقل کسی از آنها نمیخواهد ثبتنام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسبهای بیچاره، ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست... بهترین کتابی است که در دو هزار سال گذشته نوشته شدهاست!
...
در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسلها و دورهها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفتهاند و از اینکه چطور زندگی میکنند و میاندیشند، چه میخوانند، از چه تأثیر میگیرند و تلقیشان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدمها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ میدهد چطور مینگرند... کارور، مارکز، کوندرا، فاکنر، اکو و...
...
یک پیشگویی انجام میشود و پدر برای محافظت از پسرش و پسر برای نجات جان خود به تکاپو میافتند... هر کسی تو این مملکت چند پدرخوانده دارد. پدرخوانده دولت، خدا، سردار، مافیا و … وقتی به خانه میآمد کتاب میخواند و با شوریدگی و سرگشتگی درباره آنها صحبت میکرد. من هم میخواستم مثل آن نویسندهها کتاب بنویسم و مثل آنها نویسنده شوم. توی خانه از این سردار و فلان شخصیت تعریف نمیکرد بلکه مسخرهشان میکرد
...
شنیدهام که در استانبول به دنیا آمدهام و این طور که فهمیدهام، بچه کنجکاوی بودهام. بعد، ظاهرا در 22سالگی شروع به نوشتن رمان کردهام... تاریخ، گزارش و تخیل بهم میآمیزند... نیمی از آن متعلق به شرق است و نیمی دیگر متعلق به غرب... تبدیل توده مردم به ملت، ساختن شهروند از رعایا و برقراری حس میهنپرستی در مردم یکی از دو هدف اصلی کمالیستها بود... اینجا، هرگز چیزی رخ نخواهد داد و هرگز چیزی رخ نداده است.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
عوامل روانشناختی مانند اطمینان بیشازحد، ترس از شکست، حس عدالتطلبی، توهم پولی و تاثیر داستانها، نقشی کلیدی در شکلگیری تحولات اقتصادی ایفا میکنند. این عوامل، که اغلب در مدلهای سنتی اقتصاد نادیده گرفته میشوند، میتوانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونقهای غیرمنتظره یا رکودهای عمیق میشوند
...
جامعیت علمی همایی در بخشهای مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستانهای مثنوی، او معانی لغات را باز میکند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی میپردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزارههای غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیمبندی سهگانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی میکند
...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدمها –و در بعضی موارد حیوانها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه میکند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمیشود انتظار داشت در زندگیاش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطرهای از آن گذشته باقی نماند
...
از فروپاشی خانوادهای میگوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمیتواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن میشد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آوارهای هم نبود
...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر میگذارد: از یک جوان عاشقپیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل میشود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمیکند... توماس مان در این رمان به زبان بیزبانی میگوید که اگر ناپلئون موفق میشد همه اروپای غربی را بگیرد، یکونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود میآمد و آنوقت، شاید جنگهای اول و دوم جهانی هرگز رخ نمیداد
...