کتاب «سینمای اِمیر کوستوریستا» [Emir Kusturica] نوشته جورجو برتلینی [Giorgio Bertellini] به‌تازگی با ترجمه وحید روزبهانی توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شد.

سینمای امیر کوستوریستا» [Emir Kusturica]  جورجو برتلینی [Giorgio Bertellini] امیر کاستاریکا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، امیر کوستوریتسا [امیر کاستاریکا] فیلمساز مؤلف یوگسلاوی و یکی از بلندآوازه‌ترین فیلمسازان تأثیرگذار اروپای شرقی، متولد سال ۱۹۵۴ است و طی عمر سی‌ساله فیلمسازی‌اش از گسل‌ها و مناقشه‌هایی ژئوپولتیک گذر کرده تا آثاری براندازانه، شیطنت‌آمیز و اغلب هجوآمیز بیافریند. او حین گذر از این مسیر، محبوبیت و تحسین‌هایی برای خود کسب کرد و در عین حال نبوغ و قریحه‌اش را در تغییر سبک و سیاقش از رئالیسم رمانتیک به هجوگرایی جنجال‌آفرین و سرآخر بدل‌شدن به دلقکی احساساتی عیان کرده است.

آثار کوستوریتسا که از جدال‌های یک جانبه دوری می‌گزینند اغلب برانگیزنده‌اند و جورجو برتلینی، منتقد دانشگاهی و نویسنده کتاب پیش‌رو، از بحث منصفانه و واکاوی انتقادی بهره می‌جوید تا بررسی‌ای جذاب و به‌روز از کار یکی ازبرجسته‌ترین چهره‌های سینمای جهان در اختیار بگذارد. او حرفه فیلمسازی کوستوریتسا را به سه مرحله تقسیم می‌کند: ناسازگاری، گسست، و ناهماهنگی. تا تغییرات تاریخی و فرهنگی‌ای را بازتاب دهد که کوستوریتسا و سینمایش دست‌خوش آن‌ها بوده‌اند.

فیلم‌های اِمیر کوستوریتسا دارای مضامین ضدجنگ، ضدکمونیسم، فاشیسم، کاپیتالیسم، و دیگر اشکال شریرانه کانفورمیسم هستند. او قهرمان پست‌مدرنِ «قوم‌گرایی و جهان سوم‌گرایی» قلمداد می‌شود. در آثار کوستوریستا، موسیقی و اجراهای موسیقایی بافت فیلم‌ها را شکل و قوام می‌بخشند. موسیقی به‌مثابه امتداد فیلم‌های او، و اغلب با میانجی ابزارهایی متهوّرانه‌تر، به‌واقع معرف بوطیقای او بوده است _چه در سطحی محلّی، ملّی، و چه در سطحی بین‌المللی، تا آن‌جا که می‌توان سرگذشت حرفه‌ای او را به‌واسطه تمرکز بر موسیقی فیلم‌هایی بازگو کرد که خودِ کوستوریستا برگزیده و یا به‌واسطه نوازنده‌ها و آهنگسازهایی که گرد خود جمع کرده است.

بسیاری کوستوریستا را به‌خاطر ترکیب و امتزاج ممتاز بی‌محابای فرمی، کمدی، و رمانتیسیسم‌اش، واپسین نماینده گروه پراگ قلمداد می‌کنند. فیلم‌های بلند داستانیِ او عموما از کمدی اسلپ‌استیک [تخته‌تقه‌ای]، شامل تقلید و تردستی، بهره‌ای زیادی برده‌اند. هم‌چنین از طیفی وسیع از آوازهای اصیل و از نو تنظیم‌شده شبه جزیره بالکان هم در آن‌ها استفاده شده است.

برخی از فیلم‌های مهم کارنامه کوستوریستا که در کتاب پیش‌رو هم به آن‌ها پرداخته شده، به این‌ترتیب‌اند: «دالی بل را یادت می‌آید؟» [Do You Remember Dolly Bell?. ۱۹۸۱]، «وقتی بابا رفته بود مأموریت» [When Father Was Away on Business. ۱۹۸۵]، «عصر کولی‌ها» [Time of the Gypsies. ۱۹۸۸]، «رؤیای آریزونا» [۱۹۳۳ .Arizona Dream]، «زیرزمین» [Underground. ۱۹۹۵]، «گربه سیاه، گربه سفید» [Black Cat, White Cat .۱۹۹۸]،‌ «زندگی معجزه است» [۲۰۰۴ .Life Is A Miracle]، «این را به من قول بده» [۲۰۰۷ .Promise Me This]، «مارادونا به روایت کوستوریتسا» [۲۰۰۸ .Maradona by Kusturica]، «کلماتی با خدایان» [۲۰۱۴ .Words with Gods] و «روی راه شیری» [۲۰۱۶ .On the Milky Road].

این‌کتاب با ۲۲۱ صفحه و قیمت ۴۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...