کتاب «آخر رفاقت» سیره و سلوک رفتاری سردار شهید حاج احمد کریمی، نوشته مرتضی احمر توسط انتشارات شهیدکاظمی منتشر شد.

آخر رفاقت حاج احمد کریمی مرتضی احمر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «آخر رفاقت» سیره و سلوک رفتاری سردار شهید حاج احمد کریمی از دوره کودکی، نوجوانی و جوانی بویژه دوره فرماندهی و کادرسازی در لشکر ۱۷ امام علی ابن ابی طالب(ع) توسط انتشارات شهیدکاظمی منتشر شد.

لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب(ع) به سبب وجود فرمانده رشیدی چون سردار سرلشکر شهید مهدی زین الدین و پس از شهادت وی، سایر فرماندهان و رزمندگان شجاع، از یگان‎‌های خط شکن دوران دفاع مقدس بود و در عملیات کربلای پنج با حضور مستقیم و غیر مستقیم ۹ گردان از جمله گردان حضرت معصومه(س)، نقش آفرینی موثری داشت. شهید حاج احمد کریمی، متولد اول فروردین ۱۳۴۰ در قم و فرمانده گردان حضرت معصومه(س)، از فرماندهانی بود که به سبب رشادت و روحیه معنوی و رزمی خاطراتی ماندگار در ذهن همرزمان خویش به جای گذارده است.

شب عملیات کربلای پنج سال۱۳۶۵ همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه(س)، حاج احمد در سنگر فرماندهی در آن اوضاع و احوال که همه در تب و تاب عملیات بودند سراغ مدّاح را گرفت. راضی اش کرده بود تا برایش روضه حضرت زهرا(س) بخواند.مدّاح می خواند و حاجی گریه می کرد. همان شب بی بی شهادتش را امضا کرد. صبح روز ۲۴ دی سال ۱۳۶۵ برای سرکشی به خط آمده بود که گلوله توپ (یاخمپاره ای) کنارش زمین خورد و او را به آرزوی دیرینه‌اش رساند و با بدن قطعه قطعه آسمانی شد.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:

شهادت گمشده زندگی حاجی بود. او عاشق شهادت بود. اگر جایی می‌نشست و با کسی صحبت می‌کرد، با خاطری آزرده می‌گفت: نمی‌دانم چرا هنوز افتخار شهادت نصیبم نشده! اگر به جبهه آمدم، امید داشتم. دلم می‌خواهد با شهادت، پیش بسیجی‌ها روسفید باشم و در برابر امام شرمنده نباشم. چنان از صمیم دل سخن می‌گفت که گاه بغض آزارش می‌داد و نمی‌توانست ادامه دهد. یک‌بار گفت: دعا کن من بروم. گفتم خسته شدی؟ گفت وقتی خانه شهدا می‌رویم شرمنده‌ام. چه بگوییم. مگر خانه رضی نبودی. یادم افتاد وقتی به خانه شهیدان رضی رفتیم. از در خانه رفتیم داخل، پدرشان گفت: چرا یکی‌شان را نگذاشتی برای ما کپسول گاز بگیرد؟ هم حاج اکبر نوری بود و احمد. فردایش -یا دو روز بعد- خبر شهادت احمد را دادند...

کتاب «آخر رفاقت» روایت زندگی سردار شهید حاج احمد کریمی در قطع پالتوی و ۱۹۲ صفحه به قلم مرتضی احمر، توسط انتشارات شهیدکاظمی منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...