سنگی که آرایش ایوان شد | اعتماد


قاسم هاشمی‌نژاد کشف این روزهای من است با رمان پلیسی «فیل در تاریکی» و «کتاب ایوب»اش. در حالی که اساسا رمان ژانر و به ‌طور خاص رمان/ داستان پلیسی علاقه شخصی من نیست. اما «فیل در تاریکی» آن‌قدر روان، خوش‌خوان، بدون حشو و زواید و در یک کلام پالوده است که حیرت می‌کنید.

قاسم هاشمی‌نژاد فیل در تاریکی

قاسم هاشمی‌نژاد (1395- 1319) علاوه بر داستان و رمان، شعر، روزنامه‌نگاری، ویراستاری، تصحیح و پژوهش در عرفان ایرانی، در دهه 40 و 50 نقد ادبی می‌نوشت. او در سال ۱۳۵۱ در روزنامه آیندگان، در صفحه‌ای با عنوان «عیارسنجی کتاب» به نقد آثار داستانی معاصر می‌پرداخت و همان تجارب نیز به خلق این رمان منتهی شده است. اما فعالیت هاشمی‌نژاد در حوزه‌های مختلف، نام او را کمرنگ کرده است. دیگر اینکه معمولا منتقدان واقعی و اصیل، ذاتا دشمن‌تراشند و دوستان چندانی میان اهل هنر ندارند و به استناد مقدمه «فیل در تاریکی» و مستندات دیگر، هاشمی‌نژاد نیز چنین آدمی است. او در مقدمه «فیل در تاریکی» اشاره می‌کند که قبل از انقلاب اغلب نویسندگان به بهانه سانسور و نبود آزادی به آثار تمثیلی رو آوردند و اقبال مخاطبان این روش را همه‌گیر کرد. اما نتیجه این شد که داستان‌ها به تصور اینکه بی‌زمانی و بی‌مکانی داستان و نویسنده‌اش را به ابدیت پیوند می‌دهد، از پرداختن مستقیم به زندگی سر باز می‌زدند و حقایق زندگی در آنها منعکس نمی‌شد. در حالی که به تقریر او داستان با تعلقات بشری زمان و مکان سر وکار دارد.

نیش قلم هاشمی‌نژاد در مقام منتقد به استناد چیزی که خودش در مقدمه نوشته، پیدا است. او به آخرین مقاله انتقادی‌اش در خرداد 51 درباره دو داستان «زنبورک‌خانه» و «عقد» در «جنگ اصفهان» اشاره می‌کند و می‌گوید این پرسش یأس‌آلود که «داریم از کجا سر درمی‌آوریم؟» باعث شده در سال 1355 به عنوان اعتراض، با بومی کردن داستان پلیسی، «فیل در تاریکی» را پنج‌روزه در یک ویلای اجاره‌ای در محمودآباد بنویسد تا با گرایش‌های انحرافی ادبیات آن دوره مقابله کند. چون داستان پلیسی بی‌هیچ شیله‌پیله‌ای به اصل روایت وفادار است و به نویسنده اجازه نمی‌دهد پشت بیان دلنشین و نثر شیوایش پنهان شود. این کار به ‌ظاهر ساده مستلزم تسلط کامل نویسنده به داستان‌گویی است و اتفاقا اینجا است که داستان، معنی و تشخص و هویت اصلی‌اش را پیدا می‌کند. این رمان همان سال به ‌صورت پاورقی در روزنامه رستاخیز جوان و در سال ۱۳۵۸ به ‌صورت کتاب مستقل به چاپ رسید.

اما بعد از آن تجدید چاپ نشد تا بار دیگر در سال 98 توسط انتشارات هرمس منتشر شد و در سال 99 به چاپ دوم رسید. با این حال «فیل در تاریکی» فراتر از رمان‌های پلیسی متعارف که در آنها ماجرا و کشف معما مهم است، به مسائل مهم دیگری مثل رابطه جامعه و رانت و خشونت می‌پردازد.

تاثیر سال‌ها پرسه زدن و دم‌خور بودن هاشمی‌نژاد با متون کهن و عرفانی فارسی، نثری موجز، پخته و روان است، بدون اینکه به نثر داستانی پشت کند و در دام کهنه‌نمایی و آرایه‌های کهن این متون بیفتد. اتفاق دیگر، استفاده درست و به ‌اندازه از لهجه‌های مختلف در داستان است. رئالیسم پررنگ و ملموس و نثر روان او فضای کارش را بیش از هرکس به آثار اسماعیل فصیح شبیه می‌کند و به اعتقاد برخی فصیح تجارب او را در این زمینه تکمیل کرده است.

هاشمی‌نژاد به دلیل عوض شدن زمانه و به تاریخ پیوستن موضوع داستان، آن را از آثار قلمی‌اش کنار گذاشته بود. اما در مقدمه چاپ جدید کتاب به قول خودش رودربایستی را کنار می‌گذارد و با تضمین این عبارت کتاب مقدس از علاقه‌اش به آن پرده برمی‌دارد: «سنگی که معماران دور افکنده بودند، به خواست خدا آرایش ایوان شد.» با همه اینها به گمان من نباید به این رمان به چشم یک شاهکار نگاه کرد. «فیل در تاریکی» یک تجربه موفق در مسیر داستان و رمان ایرانی است که اگر در زمان خودش جدی‌تر گرفته می‌شد، قطعا حالا در این زمینه به جای بهتری رسیده بودیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...