در بازار کتاب ایران دو کتاب مشهور وجود دارد که بر اساس زندگی «فرانچسکو»ی آسیزی نگاشته و ترجمه شده است؛ یکی اثر نیکوس کازانتزاکیس با عنوان «سرگشته راه حق» و دیگری کتابی با عنوان «رفیق اعلی» اثر کریستین بوبن. فرانکو زفیرلی هم با برداشتی از اطلاعات موجود درباره «فرانچسکو» فیلمی ساخته است با عنوان «برادر خورشید، خواهر ماه» [Brother Sun, Sister Moon]؛ گوشه‌هایی از این فیلم را ببینید با بازی گراهام فاکنر در نقش فرانچسکو و الک گینس در نقش اسقف اعظم:


برادر خورشید، خواهر ماه | فرانکو زفیرلی | 1972م.
...
شهر تاریک است. چشم ها چیزی نمی‌بینند. هوس بو می‌کشد و پسر چون سگ شکاری، از پی دختر روان می‌شود.
دختر در کنار دخمه‌ای می‌ایستد و برای «جذامیان» یک سبد نان تازه می‌گذارد. برای چند لحظه نور در فضا می‌پاشد؛ هوس کور می‌شود و زیبایی آغاز.
آن که در تاریکی می‌زید، چگونه زیبایی را ببیند؟!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...