بیست و پنج سال دارد. پدر و مادرش، زمانی که او کودک بود، در لنگرگاه غرق شدند و دوتی، عمه‌ی ریپلی، پرورش او را به عهده گرفت... خود را از شرّ دیک خلاص می‌کند... وفق می‌شود که مرج و آقای گرینلیف و کاراگاهی را که استخدام کرده است متقاعد سازد که فرض خودکشی‌کردن دیک را بپذیرند. بدین‌ترتیب، به کمک وصیت‌نامه‌ای که خود تنظیم کرده است به ارثیه‌ی او دست می‌یابد


آقای ریپلی بااستعداد [The Talented Mr. Ripley] پاتریشیا های‌اسمیت

آقای ریپلی بااستعداد [The Talented Mr. Ripley]. رمانی پلیسی از پاتریشیا هایسمیت1 (1921- )، نویسنده‌ی امریکایی، که در 1956 منتشر شد. این قهرمان مورد علاقه‌ی نویسنده نخستین‌بار در این کتاب پدیدار می‌شود. تام ریپلی بیست و پنج سال دارد. پدر و مادرش، زمانی که او کودک بود، در لنگرگاه بستون2 غرق شدند و دوتی، عمه‌ی ریپلی، پرورش او را به عهده گرفت. چون هرگز در هیچ کاری پایدار نبود، از پیشنهاد آقای گرینلیف3 که از او می‌خواهد تا به ایتالیا برود و پسرش دیک را به بازگشت به ایالات متحد متقاعد سازد، خوشحال است. دیک به نقاشی اشتغال دارد و با معشوقه‌اش مرج4 در مارجیبلّو زندگی می‌کند. او مجذوب تام می‌شود، اما مرج از این مزاحمت که غالباً موجب تنهایی‌اش می‌شود رنج می‌برد.

تام که به تجمل عادت کرده است، طی گردشی با قایق خود را از شرّ دیک خلاص می‌کند و اوراق شناسایی او را در اختیار می‌گیرد. سپس به هویت خود بازمی‌گردد و موفق می‌شود که مرج و آقای گرینلیف و کاراگاهی را که استخدام کرده است متقاعد سازد که فرض خودکشی‌کردن دیک را بپذیرند. بدین‌ترتیب، به کمک وصیت‌نامه‌ای که خود تنظیم کرده است به ارثیه‌ی او دست می‌یابد. ریپلی قهرمانی لاابالی و فارغ از اخلاق است که کمترین گناهی احساس نمی‌کند و مانند نارسیسوس خود را ستایش می‌کند. این شخصیت داستانی باز هم در ریپلی در زیرزمین5 (1970) و بازی ریپلی6 (1974) و پسری که به دنبال ریپلی افتاد7 (1980) ظاهر می‌شود. رنه‌ کلمان8 در 1959، آقای ریپلی را با عنوان زیر آفتاب سوزان9 و با شرکت آلن دلون در نقش تام به فیلم درآورد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Patricia Highsmith 2. Boston 3. Greenleaf
4. Marge 5. Ripley under Ground 6. Ripley’s Game
7. The Boy who followed Ripley 8. René Clément
9. Plein soleil

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...