والتر اسکات

21 اسفند 1384

والتر-اسکات

آثاری از بورگر Burger شاعر آلمانی و گوته به انگلیسی ترجمه کرد. از 1792 در ضمن سیاحت از دورترین منطقه مرزی انگلستان و اسکاتلند، به فراهم آوردن ترانه­ های عامیانه و غزل های عامیانه که به وسیله دهقانان از بر خوانده می­‌شد، دست زد و در 1803 در سه جلد منتشر کرد و بدین طریق پیشوای شاعرانی شد که بعدها به جمع ­آوری اشعار عامیانه پرداختند... سازمان انتشاراتیش ورشکسته شد و با آنکه سلامت مزاجش را نیز از دست داده بود، ناچار بود که شب و روز کار کند تا از درآمد نوشته­ هایش، وامهایی را که گرفته بود، بپردازد.


سر والتر اسکات، Scott, sir Walter شاعر و رمان ­نویس انگلیسی (1771-1832) در ادینبورگ Edinburgh و در خانواده ­ای اصیل زاده شد. در کودکی بر اثر ابتلای به بیماری فلج اطفال لنگ شد. تحصیلات خود را در ادینبورگ انجام داد و مانند پدر به وکالت دعاوی پرداخت و از نوجوانی به شعر و تاریخ و قصه­ های خیال­ انگیز شوق فراوان یافت. در 1797 ازدواج کرد و با همسر خود در خانه کوچکی در زادگاهش به سر برد. وی غالب اوقات برای دیدار خانواده ­اش به مرز انگلستان و اسکاتلند سفر می­کرد، همین دیدارها موجب گشت که اسکات به زیبایی های طبیعت و چشم ­اندازهای شاعرانه و ترانه­ های عامیانه و افسانه­ های آن نواحی که به وقایع مهم تاریخ اسکاتلند بستگی می یافت، علاقه ­مند شود. در این دوره اسکات به آموختن زبان آلمانی پرداخت و آثاری از بورگر Burger شاعر آلمانی و گوته به انگلیسی ترجمه کرد. از 1792 در ضمن سیاحت از دورترین منطقه مرزی انگلستان و اسکاتلند، به فراهم آوردن ترانه­ های عامیانه و غزل های عامیانه که به وسیله دهقانان از بر خوانده می­شد، دست زد و در 1803 در سه جلد منتشر کرد و بدین طریق پیشوای شاعرانی شد که بعدها به جمع ­آوری اشعار عامیانه پرداختند. اسکات حتی در اشعاری که خود می­ سرود نیز از این ترانه­ ها الهام گرفت.

در 1804 چاپ قصه ای منظوم و قدیمی را به نام سر تریسترم
Sir Tristrem برعهده گرفت و این نخستین اقدام در چاپ سلسله آثاری بود که بعدها انجام داد. معروفترین آثار این مجموعه درایدن Dryden (1808) و سویفت Swift (1814) است. اولین اثر بدیع و مهم اسکات در 1805 با عنوان ترانه آخرین خنیاگر The Lay of the Last Minstrel انتشار یافت که محبوبیت فراوان یافت. در 1806 بالادها و قطعه ­هایی در تغزل Ballads and Lyrical Pieces و در 1808 مارمیون Marmion را انتشار داد. بانوی دریاچه The Lady of the Lake (1810) از نظر بسیاری از ناقدان بهترین اثر منظوم اسکات به شمار آمد. این منظومه در شش بند است و عنوانش از نام شخصیتی اساطیری از افسانه‌ی شاه آرتور گرفته شده و از زیبایی طبیعی شرق اسکاتلند الهام پذیرفته است. اسکات در این منظومه خواننده را با خود به ماجراها و وقایع غیرمنتظره ای می­‌کشاند که در ضمن آن، از آداب و رسوم مناطق کوهستانی و مناظر باشکوه؛ وصفی دقیق به عمل آورده است. منظومه بانوی دریاچه پیروزی فراوان به دست آورد و الهام ­بخش روسینی، آهنگساز نامی، در ساختن اپرا گشت. از آثار منظوم دیگر اسکات این آثار است: رؤیای دون رودریک The Vision of Don Roderick (1811)، راکبی Rokeby (1813)، عروسی تریرمن The Bridal of Triermain (1812)، لرد جزایر The Lord of the Isles (1815) و مانند آن. والتر اسکات در همه این منظومه ­ها وصف آداب و رسوم و ترسیم مناظر با شکوه منطقه غرب اسکاتلند و جزایر را با وقایع تاریخی می ­آمیزد؛ خاصه در دو منظومه اخیر که تصویر دقیق خصوصیتهای اخلاقی و روحی مردم، پیچ و خم های حوادث و غم ­انگیز بودن داستان، آشکارا از ظهور نویسنده ­ای که استاد و خالق رمان تاریخی است، خبر می‌­دهد و اگرچه کولریج Coleridge، شاعر انگلیس به سبب قالبهای نامأنوس و بیان تصنعی آشکار اسکات، درباره او گفته است: «پس از مرگ اسکات حتی بیست شعر از او باقی نخواهد ماند» اما این اشعار اسکات را به شهرت رساند.

اسکات در 1799 به سمت فرمانداری سلکرک شر
Selkirkshire منصوب گشت و با آنکه سالها در این سمت باقی ماند، هرگز از نویسندگی دست برنداشت. اما ظهور بایرون و پیروزی اشعارش، محبوبیت اسکات را تحت­ الشعاع قرار داد، پس شعر و شاعری را کنار گذارد و به رمان­ نویسی پرداخت و داستان ویورلی Waverley را که در 1805 آغاز کرده بود، در 1814 به پایان رساند و با نام مستعار، انتشار داد. اسکات در این رمان تاریخی؛ شیوه خاصی به کار برده بود که در سایر داستانهایش نیز مراعات شد. پیروزی بزرگ رمان ویورلی، اسکات را به خلق یک سلسله رمان در زمینه محیط اسکاتلند برانگیخت که در آنها تنها به زنده کردن اشخاص تاریخ اکتفا نمی­‌کرد، بلکه می­ کوشید تا محیط تاریخی را از نو خلق کند، از آن جمله است این داستانها: گای مانرینگ Guy Mannering (1815) که حوادثش در قرن هیجده می‌­گذرد. عتیقه ­شناس Antiquary در 1816 که از برجسته ­ترین و گویاترین رمان های اسکات به شمار آمد. عتیقه ­شناس پرده نقاشی زنده ­ای است از عادات و خصال مردم اسکاتلند در بعضی از دوره­ ها. این کتاب نزد اسکات نیز بسیار عزیز بوده است، زیرا قهرمان اصلی آن، محقق پیر و نیکوکار، نقشی از صفات نویسنده را در بردارد. کتاب شامل دسیسه ­ها و پیچ و خمهای جالب توجه و جانداری است و بهانه ­ای است برای تنظیم یک سلسله وقایع هیجان ­انگیز. سلسله داستانهای قصه­ های صاحبخانه من Tales of My Landlord در چهار جلد منتشر شد که همه محیطی اسکاتلندی داشت و اسکات پس از آن در 1819 با انتشار رمان آیوانهو Ivanhoe محیط اسکاتلند را در رمانهای خود رها کرد تا به عصری دیگر و منطقه ای دیگر بپردازد و آن انگلستان در عصر ریچارد اول بود. اما با انتخاب این دوره از تاریخ نسبت به اصولی که بیشتر در رمانهای نخستین به کار می ­برد، همچنان پایبند باقی ماند. به این معنی که دوره­‌ای را انتخاب کرد که در آن تضاد عمیق طبقاتی وجود داشت و مردم کشور به دسته­ های گوناگون تقسیم می‌شدند.

انتشار آیوانهو اسکات را به اوج شهرت و محبوبیت رساند و گرچه مطالب آن از جنبه تاریخی با اسناد و مدارک، مطابقت کامل نداشت و نویسنده در آن تنها رنگ تاریخی را حفظ و به این نکته اکتفا کرده است که در رمان چیزی خلاف حقایق تاریخی وارد نکند و در انتخاب وقایع آزادی کامل داشته باشد. ولی بر روی هم سبکی باطراوت پدید آورده که از نفوذ کم ­نظیری در میان مردم برخوردار گشته و شهرتی جهانی یافته است. از آن پس آیوانهو الهام‌­بخش بسیاری از آثار ادبی، از جمله نوتردام دوپاری اثر ویکتورهوگو گشت. اسکات در 1820 در زمره ی نجیب‌­زادگان درآمد و زندگی مجلل با مخارجی گزاف پیش گرفت. در 1821 رمان کنیلورث
Kenilworth را انتشار داد که در آن عصر ملکه الیزابت وصف شده است و در 1823 کونتین داروارد Quentin Durward را که حوادث آن در کشور فرانسه، در قرن پانزدهم می­گذرد و هدف نویسنده نشان دادن واژگونگی معیارهای اجتماعی است. سالهای سال، این رمان از محبوبترین آثار اسکات به شمار می ­آمد و از تازگی انکارناپذیری برخوردار بود. در 1825طلسم The Talisman انتشار یافت که حوادث آن در عصر جنگهای صلیبی می­‌گذرد، این داستان نیز از بهترین آثار اسکات شناخته شد. با آنکه تنوع و تازگی آثار اخیر نیز مانند ایوانهو بسیار مورد پسند مردم قرار گرفت، اما خوانندگان عصر جدید رمانهایی که او در توصیف از زندگی مناطق مرزی اسکاتلند نوشته بود را ترجیح دادند، و اسکات در 1824 با انتشار داستان ردگانتلت Redgauntlet بار دیگر به منطقه اسکاتلند بازگشت.

اسکات با همه پیروزیها با وضع مالی دشواری روبرو گشت. سازمان انتشاراتیش ورشکسته شد و با آنکه سلامت مزاجش را نیز از دست داده بود، ناچار بود که شب و روز کار کند تا از درآمد نوشته­ هایش، وامهایی را که گرفته بود، بپردازد. علاوه بر داستان وودستاک Woodstock (1826) و زندگی ناپلئون The Life of Napoleon (1827) قصه­‌های دیگری نوشت که بعضی از آنها از بهترین قصه­ هایش به شمار می­ آید. همچنین مقاله ­هایی برای مجله کوارترلی ریویو Quarterly Review نوشت که بنابر گفته خود او در 1809 تأسیس کرده بود. مقداری از وقت خود را نیز به چاپهای تازه­‌ای از آثارش اختصاص داد. یادداشتهای روزانه والتر اسکات بهترین گواه شرایط سخت او در سالهای ضعف و خستگی است که در 1890 به چاپ رسید. اسکات در 1830 به اولین حمله سکته قلبی دچار شد، اما موفق گشت که کارش را ادامه دهد و همه وام هایش را بپردازد و به منظور به دست آوردن سلامتیش به خارج از کشور سفر کرد که نتیجه­‌ای به دست نیاورد و اندکی پس از بازگشت به وطن درگذشت.

در قلمرو رمان تاریخی اسکات نویسنده­ای بی­رقیب بود، کمتر نویسنده­ای چنین نفوذ گسترده­ای بر زندگی هنری زمان خود داشته است، نفوذی که تنها بر شاعران و رمان ­نویسانی، مانند کارلایل
Carlyle محدود نمی­ گشت و دامنه آن به نمایشنامه ­نویسان، آهنگسازان و طراحان و نقاشان نیز کشیده می­‌شد.

گوته درباره اسکات می­‌گوید: «در آثار والتر اسکات پیوسته اعتبار و عمق عظیمی در ادراک وجود دارد. آثار او از معرفت وسیعی از عالم واقعی برخوردار است، معرفتی که نویسنده در سراسر زندگی بر اثر مشاهده دقیق و توجه بسیار به مسائل دشوار زندگی به آن دست یافته است.»

ترجمه شده به فارسی: آیوانهو؛ انگلیس در هشت قرن پیش؛ سرباز اسکاتلندی؛ عشق و فداکاری؛ کونتین داروارد؛ طلسم.

زهرا خانلری . فرهنگ ادبیات جهان . خوارزمی  معرفی کتاب نقد کتاب خرید دانلود زندگی نامه بیوگرافی

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...