جک لندن در رمان «تیره بختان جامعه» به عنوان سخنگوی ستمدیدگان جامعه سرمایه‌داری عصر خویش به اندیشه رهایی آنها وفادار مانده و زندگی تهیدستان و اقشار محروم اجتماع را به تصویر می‌کشد.

به گزارش خبرآنلاین، مجموعه داستان «تیره بختان جامعه» اثری از جک لندن
،‌ نویسنده آمریکایی با تلاش اصغر مهدی‌زادگان به فارسی ترجمه و توسط موسسه انتشارات نگاه روانه بازار کتاب ایران شده است. این کتاب به دو بخش «تیره‌بختان جامعه» شامل 17 داستان و «درست کردن آتش» شامل چهار داستان کوتاه تقسیم شده است.

جک لندن که در اغلب آثارش زندگی تهیدستان و اقشار محروم اجتماع را به تصویر می‌کشید و از رنج و سختی زندگی آنان و زاغه‌نشینان می‌نوشت، در رمان «تیره بختان جامعه» نیز که به شیوه اول شخص روایت می‌شود به عنوان سخنگوی ستمدیدگان جامعه سرمایه‌داری عصر خویش به اندیشه رهایی آنان وفادار می‌ماند.در «تیره بختان جامعه» ترجمه فارسی 21 داستان کوتاه از این نویسنده آمریکایی منتشر شده است. داستان‌هایی همچون «نزول»، «اتاق من و دیگران»، «مرد و زاغه»، «ماهی‌تابه و دوزخ»، «لانه»، «بی‌خانمان سرا»، «ناکارآیی» و «قانون زندگی».  برخی از این داستان‌ها پیشتر به فارسی ترجمه شده و در مجموعه داستان‌های دیگری منتشر شده‌اند. ترجمه اصغر مهدی‌زادگان از این کتاب از متنی با عنوان «The People of the Abyss» برگفته از یک وب‌سایت اینترنتی که مجموعه آثار جک لندن را منتشر کرده،‌ ترجمه شده است.

مترجم در مقدمه کوتاهی که برای این مجموعه داستان تالیف کرده، درباره آثار لندن نوشته است: «
جک لندن به ولگردان و تهیدستان خیابانی احساس همدردی عجیبی داشت، و به این خاطر بود که در اغلب رمان‌ها و داستان‌هایش از رنج و سختی‌های زندگی آنان و زاغه‌نشینان نوشت. او نویسنده‌ای سوسیالیست بود و راه رهایی ستمدیدگان جامعه عصر خویش را در جامعه‌گرایی می‌دید، و تا آخرین لحظه عمر خویش به این اندیشه‌اش وفادار ماند.»

جک لندن (با نام اصلی جان گریفیث)، نویسنده و روزنامه‌نگار امریکایی و مدافع حقوق اقشار کم درآمد جامعه امریکا، 12 ژانویه 1876 میلادی، در سانفرانسیسکو متولد شد. وی 40 سال زندگی کرد . از او چیزی بیش از 50 کتاب باقی مانده است که از میان آن‌ها می‌توان به آثاری چون: «آوای وحش» و «سپید دندان» اشاره کرد. از این دو رمان، اقتباس‌های مختلفی در سینما، تلویزیون و تئاتر صورت گرفته است.

داستان‌های لندن آکنده از انتقادهای اجتماعی هستند. وی در کتاب‌هایش کوشیده است مشکلات طبقه زحمت‌کش جامعه را در قالب رمان و داستان بیان کند. او را «نویسنده ضد استثمار» لقب داده‌اند و میدانی در شهر اکلند به‌نام «
جک لندن» نام‌گذاری شده است. توانایی لندن در نوشتن بیش از یک هزار کلمه در روز باعث شد در عمر کوتاهش آثار زیادی منتشر کند. وی در زمان خود از پرفروش‌ترین و پر‌خواننده ترین نویسنده‌های امریکا محسوب می‌شد.

به گفته این نویسنده «من برای ناشران می‌نویسم نه برای خودم». آثار او که تعدادش به پنجاه کتاب می‌رسد، ظاهرا تنها برای به دست آوردن پول نوشته می‌شده است، اما همه این آثار مبتنی بر فلسفه خاصی است و نشان از ذوق و توانایی‌های نویسنده‌اش دارد.


جک لندن بر اثر عصیان روحی بر ضد اجتماع و تطابق نیافتن با شیوه زندگی زمان، در سال 1916 و در سن 40 سالگی خودکشی کرد. تقریبا تمام آثار این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند و مترجمانی چون رضا سید حسینی، اصغر رستگار و پرویز داریوش در ترجمه آثار او کوشیده‌اند.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...