کتاب «نوشته‌های کرانه‌ای»، اثر گابریل گارسیا مارکز، با ترجمه بهمن فرزانه منتشر شد. این اثر نسبتا حجیم، شامل داستان‌ها و مقالاتی از این نویسنده کلمبیایی، در دوران جوانی وی است که در شهرهای ساحلی کشورش نوشته شده‌اند.

به گزارش ایبنا، این اثر شامل مقالات و داستان‌هایی از این نویسنده است که به موضوع هایی مانند ادبیات، هنر، سیاست و مسایل اجتماعی می‌پردازد.

داستان‌ها و مقالات این کتاب، در دوران جوانی مارکز نوشته شده‌اند و دلیل نام‌گذاری کتاب با عنوان «نوشته‌های کرانه‌ای» این بوده که وی آن‌ها را در سال‌های مختلف و در شهرهای متفاوت ساحلی کلمبیا نوشته است.

نکته جالب توجه در این نوشته‌ها این است که با خواندن آن ها در می‌یابیم مارکز از همان دوران جوانی و با نوشتن چنین مطالبی تا زمانی که آثار فاخر و مطرحی چون «صد سال تنهایی» را نوشت و  جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد، فضای سورئالیسم شدیدی را در داستان‌هایش ایجاد می‌کرد؛ فضایی که یکی از شاخصه‌های اصلی آثار او و بعدها از دلایل شهرت وی به شمار آمد.

در بخشی از توضیح بر این کتاب آمده: در بعضی نوشته‌ها، مانند ‹‹خل‌بازی‌ها››، خواننده ممکن است تصور کند شاید نویسنده اشتباه نوشته یا مترجم اشتباه ترجمه کرده است، ولی نه او اشتباه نوشته و نه مترجم اشتباه کرده است. متوجه می‌شویم که مارکز از همان زمان نوشتن صدسال تنهایی را در سر می‌پرورانده است. اسامی ‹‹ربکا›› و ‹‹آمارانتا›› دو شخصیت مهم صدسال تنهایی اغلب در بعضی از این داستان‌ها به چشم می‌خورند، یا مثلا در داستان ‹‹قیچی الهی›› دو برادر دوقلو می‌بینیم که همان را توسعه داده و در «صد سال تنهایی» به کار برده است.

«نوشته‌های کرانه‌ای»، به قلم گابریل گارسیا مارکز، با ترجمه بهمن فرزانه، در پانصد و چهل صفحه و با قیمت 13 هزار و پانصد تومان، از سوی نشر «ثالث» به چاپ رسیده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...