به گزارش ایبنا، کتاب «دانایی و فردیت: نامه‌هایی از فلسفه قرن بیستم آلمان» ترجمه و تالیف مهدی استعدادی‌شاد به نقش انکارناپذیر فیلسوفان آلمانی در پیدایش جنبش‌های نظری پرداخته است. مسئله‌ای که با ظهور پدر فلسفه مدرن ایمانوئل کانت و ابتکارهای ادموند هوسرل در تلقی از فلسفه همچون دانشی دقیق، چشم‌گیر و بارز است.

فلسفه آلمان با کارل یاسپرس و مارتین هایدگر بر دو مسیر مختلف ادامه حیات داد و به صورت فلسفه اگزیستانس و هستی‌شناسی ظاهر شد و بعدها به تاویل‌گرایی متفکرانی همچون گادامر و بلومنبرگ راه‌ گشود و سرانجام با اندیشمندانی چون هورکهایمر، آدورنو، بنیامین، مارکوزه (از نسل اول) و هابر ماس، کارل اتو آپل (از نسل دوم) و آکسل هونت (از نسل سوم) به نظریه انتقادی فرابالید. 

در کتاب حاضر تمرکز بیشتر بر متفکران نسل اول و سوم است و قصد مترجم از ترجمه و تالیف آن، ایجاد فضایی برای نمایان ساختن چالش دو گفتمان هستی‌شناسی و نظریه انتقادی است. 

در فرهنگ‌نامه‌های فلسفی که به آمدوشد متفکران قرن بیستم می‌پردازند، جریان‌های فلسفه آلمانی هنوز نقشی صدرنشین دارد. این نقش هم به خاطر تداوم بخشیدن به افکار پدر فلسفه مدرن، ایمانوئل کانت، و هم به دلیل بدعت‌گذاری‌های جریان پدیدارشناسی است. مجموعه مقالات کتاب حاضر بیشتر بر نظریات گروه اخیر و نظریه انتقادی متمرکز شده است. با این حال برای آشنایی بیشتر نمونه‌ای از معرفی کانت، سخنی از هستی‌شناسی هیدگری در رابطه با بوطیقا و شاعرانگی، و نیز شرح هانا آرنت بر فلسفه اگزیستانس را برای تکمیل کتاب آورده‌ شده است. 

فیلسوف کلاسیک مدرنیته: هربرت شندلباخ، شعر چسیت؟ مارتین هیدگر، هولدرلین و ذات سرایش: مارتین هیدگر، هیدگر و ارزیابی از شاعرانگی، فلسه اگزیستانس چیست؟ هانا آرنت، حاشیه‌ای از ترجمه مطل هاتا آرنت، درباره مفهوم انسان: ماکس هورکهایمر، برنهادهای فلسفه تاریخ: والتر بنیامین، هنر، آیا شوخ است؟ تئودور و. آدورنو، پیرامون جایگاه راوی در رمان معاصر:تئودور و.آدورنو، انگیزه‌های فلسفیدن در سده بیستم: یورگن هابرماس، انگیزه‌های تفکر مابعد متافیزیک: یورگن هابرماس، دین در سپهر همگانی: یورگن هابرماس، گفت‌وگو با یورگن هابرماس، جهان‌بینی و اثر هیدگر: یورگن هابرماس، مناقشه‌ هابرماسی با طبیعت‌گرایی و دین‌باوری، فعلیت اندیشه تئودور و.آدورنو: آکسل هونت، اعتلای میراث مارکس: آکسل هونتف تناقضات فرآیند به فردیت رسیدن: آکسل هونت و حاشیه‌ بر ترجمه دو مطلب پیشین. 


کتاب «دانایی و فردیت: نامه‌هایی از فلسفه قرن بیستم آلمان» ترجمه و تالیف مهدی استعدادی‌شاد در ۳۱۶ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و به قیمت ۵۲۰۰۰ تومان از سوی انتشارات گام نو منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...