تاریخ طبری. تاریخی عمومی (از آغاز آفرینش تا 302) به زبان عربی تألیف ابوجعفر محمدبن جریر طبری(متوفی 310). نام اصلی کتاب "تاریخ الامم و الرسل و الملوک" است اما به تاریخ طبری مشهور شده است. این کتاب به سبب تفصیل قدمت و روش خاص مؤلف، اثری منحصر به فرد و معتبر است.
تاریخ دقیق آغاز تألیف آن معلوم نیست ولی مسلم است که طبری پس از نوشتن "جامع البیان فی تفسیر القرآن" به تألیف آن پرداخته است. وی تفسیر خود را از 283 تا 290 بر شاگردانش املا میکرده و سپس اجازه روایت تاریخ خود را تا حوادث 294 یعنی تا پیش از روی کار آمدن مقتدر عباسی به شاگردانش داده است. به نوشته "یاقوت حموی" متوفی در قرن هفتم تألیف تاریخ طبری در 303 به پایان رسیده است.
"تاریخ طبری" از دو بخش تاریخ جهان و تاریخ اسلام تشکیل میشود. قسمت اعظم این اثر یعنی بخش تاریخ اسلام آن به ترتیب سالشمار هجری و منحصر به رویدادهای سیاسی و شرح جنگهاست. بخش تاریخ جهان ترتیب سالشمار ندارد و ترتیب آن موضوعی است؛ اگر چه در تنظیم مطالب تقدم زمانی حفظ شده است. طبری گفته است که هدفش در این کتاب ذکر تاریخ شاهان از عاصی و مطیع و تاریخ پیامبران است و در این خصوص تا جائی که در علم داشته است زمان را به شب و روز تعیین نموده است. و درست به همین سبب کتابش را با بحث درباره زمان و ماهیت و مقدار آن از ابتدای خلق آدم آغاز نموده و در این خصوص بعد از نقل گزارشهای مفصل از راویان اخبار به عقاید ادیان و امتهای گوناگون از جمله آرای زردشتیان استناد کرده است. طبری مسلما اولین کسی نبوده که وقایعنگاری را بر اساس سالشمار تنظیم کرده اما میتوان گفت که این روش را به کمال رسانده است.
قسمت اعظم "تاریخ طبری" مجموعهای از روایات گوناگون از راویان مختلف است که به شکل معمول روایت خبر، نقل شده است. بدین صورت که ابتدا سلسله راویان و سپس اصل خبر گزارش میشود. بنابراین "تاریخ طبری" صرفا نقلی است و مؤلف دخل و تصرفی در منابع خود نکرده و مطالب را بدون درنظر گرفتن صحت و سقم آنها ضبط نموده است. وی از یکسو با امانتداری کامل و بی نظیری روایات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده و از این طریق به حفظ منابع اسلامی از خطر نابودی خدمتی شایان کرده است؛ اما از سوی دیگر مطالب غیرواقعی و افسانههای حماسی و نیز خلط و سهوهایی در کتابش دیده میشود. ازین رو باید محتوای هر روایت بررسی و با روایات دیگر مقایسه شود و مختصات و مسائل آن معلوم گردد.
شیوه نقل طبری معلوم میدارد که وی از منابع مکتوب استفاده کرده است. او هر گاه از منابعی استفاده کرده که اجازه نقل حدیث از آنها داشته با بیان «حدثنا»، «أخبرنا»، «کتب الی» گزارش داده است و هرگاه از منابعی سود جسته که اجازه نقل حدیث نداشته با ذکر «قالوا» «حدثوا» «روی» و «ذکر» گزارش آورده است. وی گاه مطلبی را از یک روایت با ذکر «اما» بیان کرده مانند «اما واقدی» یا «اما ابن اسحاق» اینگونه مطالب به احتمال بسیار تفسیر و تعبیر خود طبری از محتوای یک روایت بوده است. گذشته از این موارد، طبری بهخصوص در تاریخ خلفا و فتوح جنگها، شعر و خطابه در متن اضافه کرده و بدین ترتیب نقل مستمر خبر را قطع کرده است.
شیوه گزارش و شکل روایات در "تاریخ طبری" یکسان نیست که سبب آن میزان اهمیت و کثرت حوادث، محتوای روایات و تأثیر زمان بر آنها بوده است. طبری روایات راجع به زندگی رسول اکرم(ص) را با دقتی که معمول تفسیر قرآن و احکام دینی است، نقل میکند که سبب آن وقوف وی به عنوان فقیه و محدث بر سیره حضرت رسول(ص) و نیز اهمیت سیره نزد فقها بوده است. در این کتاب روایات راجع به دوره خلفای نخستین، طولانی است و از اواخر دوره بنی امیه به تدریج از تنوع روایات کاسته میشود. در شروع و ذیل هر سال معمولا یک حادثه از جمله واقعه کربلا ذیل سال 61 گزارش میشود. اما گاه ذیل یک سال چند حادثه سیاسی و نظامی جداگانه و گاه ذیل دو سال یک حادثه ذکر می گردد. مانند سال 42 و 43 که گزارش جنگ خوارج است. از دوران بعد از خلافت معتصم عباسی ذیل هرسال حوادث معدودی به اختصار آمده است.
روایات و منابع طبری ویژگیهایی دارد که وقوف نداشتن بر آنها ممکن است به نتیجهگیریهای نادرست بیانجامد. از جمله آن که هدف ناقلان این روایات، تألیف اثر تاریخی نبوده است. بی تردید گزارشهای ناقلان نخستین که طبری از آنها استفاده کرده شرح کامل یک حادثه نبوده است. راویان مختلف صحنههایی از یک واقعه را که خود دیده یا درباره آن شنیده بودهاند و انگیزهای نیز برای گفتن آن داشتهاند، نقل کرده اند؛ بنابراین یک روایت گاه برگرفته از منابع گوناگونی است که احتمالا سهو و خلط و حذف و اضافههای دلبخواهی در آنها ــ که تا زمان طبری لااقل دویست سال دست به دست شده بوده اند ــ راه یافته است. این ویژگیها بر تاریخ طبری ــ که مؤلف آن به منابع خود نگرش تاریخی داشته و کتاب را به ترتیب زمانی و موضوعی تدوین کرده ــ تأثیر نهاده است.
بخش تاریخ جهان "تاریخ طبری" مطابق چاپ دخویه دو مجلد از سیزده مجلد متن را دربر میگیرد و مشتمل است بر مقدمهای درباره زمان و حدوث آن، داستان آفرینش، قصص انبیا از حضرت آدم تا حضرت مسیح(علیهم السلام) و تاریخ ایرانیان از ابتدا تا پایان دوره ساسانی. در دوره باستانی ایران تاریخ یمن گنجانده شده در بخش راجع به حضرت مسیح فهرست شاهان روم آمده است و در بخش راجع به ساسانیان اقوام و ملوک حیره ذکر شدهاند. طبری در بحث از آفرینش و پراکنده شدن فرزندان آدم بر روی زمین احادیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده و برای تأیید آنها آیاتی از قرآن کریم آورده و توضیح داده است. وی در این مبحث بیش از هر مبحث دیگری در کتابش نظرات شخصی خود را ارائه نموده است.
طبری داستان آفرینش و تاریخ پیامبران بنی اسرائیل را عمدتا از قول راویان مسلمان و به استناد آیات قرآن شرح داده است. در این بخش مطالب صرفا صبغه دینی دارد و پارهای از آرا و عقاید اهل کتاب (اسرائیلیات) اغلب از طریق راویانی مانند "وهب بن منبه" در آن راه یافته است. طبری همچنین عقاید ایرانیان را درباره آفرینش و اینکه برخی کیومرث را اولین انسان دانستهاند بیان کرده است.
طبری در چند جای کتاب توضیح میدهد که چرا از بین همه اقوام و ملل دنیا فقط تاریخ شاهان ایران را نوشته است. او میگوید که اقوام دیگر تاریخ مشخص و پادشاهی پیوسته نداشتهاند که بتوان بنای تاریخ را بر روزگار ملوکشان نهاد. درباره تألیف تاریخ ایران علاوه بر دیدگاههای شخصی طبری، باید به پیوستگی تاریخ ایران با تاریخ اسلام نیز توجه شود. طبری در قسمت تاریخ ایران منابع خود را بیان نکرده و به ذکر «مطلعان» یا «دانشوران پارسی» یا «قالوا» اکتفا کرده است. از مقایسه "تاریخ طبری" با تواریخ دیگر برمیآید که وی در بخش تاریخ ایران، صرفا از منابع ایرانی استفاده کرده از جمله در قسمتی که درباره اسکندر گزارش داده است. طبری در مورد حکومت ملوکالطوایف تحت نام «اشکانی» نام پادشاهان اشکانی را بدون هیچ تفصیلی درباره آنان آورده است. آنگونه آمیختگی که راجع به اشکانیان و جانشینان اسکندر در منابع دیگر وجود دارد در روایات طبری نیست.
روایات طبری درباره تاریخ ساسانی بسیار مفصلتر از دورههای قبل و به نحو بارزی متضمن مطالب تاریخی است؛ گرچه مطالب غیرواقعی و داستانی نیز دارد. او در این قسمت نیز منابع خود را ذکر نمیکند جز در مواردی که از راویان مسلمان نقل قول میکند. روایات طبری در ترتیب و کلیات وقایع با منابع دیگر مطابقت دارد؛ که نشان میدهد مورخان اسلامی در تدوین تاریخ ایران از منابع ایرانی مشترک استفاده کردهاند. تمایز اصلی "تاریخ طبری" در بخش ساسانی نسبت به دیگر بخشهای کتاب تنوع منابع (اعم از ایرانی و غیرایرانی) و تفصیل مطالب با جزئیات بالنسبه دقیق است. ازین رو بخش ساسانی "تاریخ طبری" بر تواریخ همزمان آن برتری دارد. به علاوه طبری از نقل مطالبی که منشأ شعوبی و رنگ حماسی دارند احتراز کرده است از جمله حکایاتی را که برخی تواریخ راجع به دربار و زندگی خصوصی پادشاهان مثلا خسرو پرویز آوردهاند نیاورده است.
بخش تاریخ اسلام در تاریخ طبری با زندگی رسول اکرم(ص) آغاز میشود و تا پایان سال 302 ادامه مییابد. طبری تمدن اسلامی را کلی واحد میداند و بدون درنظر گرفتن تمایزات جغرافیایی و زبانی و قومی، روایات خود را بیان میکند. منبع اصلی وی در تاریخ زندگی رسول اکرم(ص) روایات ابن اسحاق است که آنها را به صورت روایات منفرد و با ذکر اسناد و در برخی موارد بدون ذکر اسناد نقل میکند. کتاب ابن اسحاق (المبتدأ و المبعث و المغازی) را که سیره حضرت رسول نیز جزو آن بوده ابن هشام تهذیب کرده و به ملاحظات سیاسی و کلامی بسیاری از راویان ابن اسحاق را کنار گذاشته و روایات را به دلخواه خود حذف کرده است. ازین رو "تاریخ طبری" به جهت اشتمال بر مقدار زیادی از روایات ابن اسحاق مکمل سیره ابن هشام محسوب میشود. طبری بدین وسیله اطلاعات قدیمترین محدثان سیره و مغازی ــ از جمله "عروة بن زبیر"، "وهب بن منبه"، "محمدبن ابی کعب القرظی"، "عاصم بن قتاده"، "محمدبن شهاب الزهری"، "ابوعمرو الشعبی" و "موسی بن عقبه" ـ را منتقل کرده است. به علاوه با ذکر روایات ابن اسحاق از طریق راویان متعدد و نیز ذکر همان موضوعات از طریق واقدی و مورخان دیگر استنباطهای راویان مختلف و تغییراتی را که در روایات ابن اسحاق صورت گرفته نشان داده است.
محمد بن جریر طبری بی تردید متأثر از ملاحظات دینی و سیاسی و دیدگاههای فقهی بوده است. مثلا خبر بلدح را ــ که مطابق آن رسول اکرم قبل از بعثت از خوردن گوشت قربانی برای اصنام احتراز نمیکرد و این برخلاف معتقدات مسلم اسلامی است ــ نیاورده و واقعه غدیرخم را نیز که خود کتابی مستقل در ذکر طرق حدیث غدیرخم نوشته در اینجا ذکر نکرده است. با وجود این روایات متعددی درباره اسلام آوردن علی(علیه السلام) و سهم وی و اعضای خاندان بنی هاشم در نشر و پیروزی اسلام در تاریخ طبری نقل شده است.
دوره خلفای نخستین بعد از سیره و مغازی رسول اکرم، مفصلترین بخش تاریخ طبری است. مهمترین مباحث این بخش "واقعة رده" فتوحات مسلمانان در خارج از شبه جزیره عربستان و وقایع بعد از قتل عثمان تا پایان خلافت حضرت علی(علیه السلام) است. طبری در تدوین تاریخ خلفا از منابع مورخان استفاده کرده البته از کتابهای آنان نام نبرده و فقط روایاتشان را با ذکر کامل راویان نقل کرده است. در تاریخ طبری روایات فتوح غالبا طولانیاند و سبک بیان و موضوعات متنوع معلوم میدارد که گزارشهایی از راویان مختلف است. این گزارشها در قرن اول و دوم از جمع روایات پراکنده درباره فتح یک ناحیه یا جنگ بزرگ تدوین شده است. به سبب تعصبات قومی و قبیلهای و نفوذ جریانهای سیاسی خاص، آمیختگی و تحریف و عناصر متناقض و اغلاط و سهو در روایات فتوح بیشتر از سایر روایات است که طبیعتا به تاریخ طبری نیز راه یافته است.
در این کتاب شرح فتوح سواد (جنگهای بزرگ مسلمانان با ایرانیان) به سبب اهمیت فتوح سواد و نتایج آن مفصل است. ایرانی بودن طبری و انگیزه او در جمع آوری انبوه روایات راجع به فتوح ایران عامل بسیار مهمی بوده است. این مطلب از مقایسه آنها با حجم کمتر روایات راجع به فتوح شام در تاریخ طبری روشن میشود.
مطالب طبری درباره جنگهای داخلی مسلمانان بعد از مرگ عثمان تا پایان خلافت حضرت علی(علیه السلام) و وقایع بعد از مرگ معاویه و جنگهای خوارج بسیار مفصل و منسجم است. به احتمال بسیار یکی از دلایل این امر آن است که این روایات از منابع محدودتر و کم واسطه تری اخذ شدهاند زیرا قدیمیترین گردآورندگان این اخبار ــ از جمله ابومخنف اسحاق بن بشر، نصربن مزاحم منقری، سیف بن عمر واقدی مداینی و اسماعیـل بن عیسی عطار ــ در قـرن دوم و سوم زندگی میکردهاند.
مطالب راجع به خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز در تاریخ طبری منسجم است و مطالب آنها از منابع نزدیک به حوادث اخذ شدهاند. به احتمال زیاد منابع طبری برای حوادث نزدیک به زمان حیات وی و حوادث معاصرش، اخبار رایج در بغداد بوده است زیرا وی منابع خود را در شکل: «ذکر»، «ذکر لی بعض اصحابی»، «اخبرنا جماعة من اهل الخبر» مینویسد و کمتر نام راویان را ذکر میکند. بعلاوه وقایع این سالها به اختصار گزارش شده است. میتوان گفت که از زمان خلافت معتصم فقط حوادث بسیار مهم و دامنهدار مثل قیام بابک خرمدین در آذربایجان یا قیام زنگیان در خوزستان و بین النهرین به تفصیل گزارش شده است. در واقع به سبب ضعف دستگاه خلافت حوزه و مقر خلافت دیگر منشأ جریانهای سیاسی جهان اسلام نبود بلکه اکثر امور سیاسی مهم راجع به ایالات و حکومتهای محلی بود که مسلما در بغداد به اختصار انتشار مییافت. با توجه به این نکات نمیتوان صرفا کهولت طبری را دلیل اختصار گزارشهای حوادث معاصرش دانست.
طبری هشت سال قبل از فوتش امیدوار بود که تاریخش را ادامه دهد. در واقع قطع تألیفش را بیشتر میتوان به سبب کهولت و بیماری دانست. لحن روایات طبری درباره خلفای اموی و عباسی بی طرفانه است. وی مطالب بسیاری را ذکر کرده است که ممکن بود مخالف منافع خلفا یا در نظر آنان شنیع باشد از جمله ضعف و ناتوانی دستگاه خلافت و بی کفایتی خلفای بعد از معتصم، زندگی خصوصی خلفا که گاه مطابق احکام اسلام نبوده و روایاتی حاکی از ستم آنها. روایات طبری در بارة بعضی قیامها مثل قیامهای ایرانیان در عهد بنی عباس و قیام زنگیان و برخی قیامهای شیعی یکطرفه و تعصب آمیز است.
تاریخ طبری به سبب جامعیت بخش تاریخ اسلام آن ــ که نتیجة احاطه و بی طرفی و امانتداری مؤلف است ــ در بین تواریخ اسلامی بینظیر است. شیوه تدوین مطالب (کنار هم قرار دادن روایات مختلف و گاه متضاد در بارة یک واقعه) ارزش کتاب را برای محقق امروزی بمراتب بیشتر و امکان نقد و ارزیابی را برای او فراهم کرده است. تاریخ طبری از زمان تألیف منبع و مرجعی برای همه کسانی که تاریخ اسلام مینوشتند و تاریخ نگاری اسلامی نیز با ذیلها و تکملههای متعددی که بر تاریخ طبری نوشته شد ادامه یافت. این کتاب تا قرن هفتم ــ که ابن اثیر (متوفی 630) الکامل خود را تا حوادث 302 بر اساس آن نوشت ــ بر تاریخنگاری مسلمانان تأثیر مستقیم داشت.
طبری بر تاریخ خود ذیل نوشته است. پس از آن نیز ذیلهایی بر کتاب او نوشته شد که از آن جمله "صلة تاریخ الطبری" از عریب بن سعد قرطبی و "تکمله تاریخ الطبری" از محمدبن عبدالملک همدانی است. دخویه با همکاری گروهی از خاورشناسان متن کامل تاریخ طبری را در سیزده مجلد تصحیح انتقادی و همراه با سه جلد ضمیمه آن میان سالهای 1296 تا 1319/ 1879ـ1901 در لندن چاپ کرد. ضمایم این چاپ عبارت است از: «المنتخب من کتاب ذیل المذیل فی اسماء الصحابة و التابعین» که گزیدهای از کتاب ذیل المذیل طبری است و بخش دوم مجلد سیزدهم را دربر میگیرد. مقدمهای لاتینی در شرح حال مؤلف و وصف نسخههای کتاب و نیز لغتنامه و تصحیحات و اعلام در مجلد چهاردهم و پانزدهم و بخشی از کتاب عریب بن سعد قرطبی ــ که مصححان آن را صلة تاریخ الطبری نامیده اند ــ در مجلد شانزدهم. محمد ابوالفضل ابراهیم تاریخ طبری را بر اساس چاپ لندن و با مراجعه به نسخههایی نویافته در ده مجلد در 1339 ش / 1960 در قاهره منتشر کرد. وی در 1346 ش / 1967 تاریخ طبری را به همراه "صلة تاریخ الطبری قرطبی" و "تکملة تاریخ الطبری" محمدبن عبدالملک همدانی و "المنتخب من کتاب ذیل المذیل" طبری در یازده مجلد با فهارس جداگانه برای هر کتاب در قاهره چاپ کرد.
تاریخ طبری چند بار ترجمه شده است. ابوعلی بلعمی در سدة چهارم تاریخ طبری را تهذیب کرد و به فارسی برگرداند که در دست است. ابوالقاسم پاینده تاریخ طبری را با حذف اسناد و روایتهای مکرر به انضمام "صلة تاریخ الطبری" به فارسی برگرداند و در شانزده مجلد منتشر ساخت بعدا فهرست اعلام در مجلدی جداگانه به آن افزوده شد.
عدهای از خاورشناسان از جمله باسورث و روزنتال و مونتگومری وات زیرنظر احسان یارشاطر متن کامل تاریخ طبری را به انگلیسی ترجمه کردند و توضیحاتی در حاشیه به آن افزودند و در 38 جلد به چاپ رساندند.
آذر آهنچی. دانشنامه جهان اسلام