چهارده شهریورماه، زادروز بدیع‌الزمان فروزانفر از جمله نویسندگان و مصححان متون ادبی و استاد سرشناس زبان و ادبیات فارسی است. قدمعلی سرامی، نویسنده، شاهنامه‌پژوه، استاد دانشگاه و از شاگردان بدیع‌الزمان فروزانفر در سالروز تولد این ادیب در گفت‌وگو با ایبنا از او گفته است.

درباره ایرج‌میرزا
به اعتقاد من ایرج‌میرزا یکی از بزرگترین شاعران زبان مادری ماست. اصلا در زبان این مرد یک جوپره‌ای از سیالیت وجود دارد و مثل آب، روان است. از طرفی می‌دانید که در شعر گذشته، دو شاعر هستند که سبک شعری آن‌ها به سهل و ممتنع معروف است. یکی فرخی سیستانی و دیگری سعدی که اگر بخواهیم به انصاف نگاه کنیم، واقعا لفظ و معانی شعر ایرج‌میرزا هم همین ویژگی را دارد و به نوعی کارش سهل و ممتنع است؛ به همین دلیل به «سعدی معاصر» یا «سعدی نو» مشهور است. خاطرم هست که از فروزانفر پرسیدم اینکه بعضی از ادبا و ناقدین ادب اعتقاد دارند که ایرج میرزا سعدی نو است، درست است یا خیر. ایشان در پاسخ گفت: «خودت چه فکر می‌کنی؟ من هم گفتم که فکر می‌کنم از درست هم درست‌تر است، یعنی زبان و شعر ایرج میرزا از زبان سعدیسعدی هم جاری‌تر و سیال‌تر است. بعد از این پاسخ فروزانفر به من گفت: «کیف کردم پسر. حالا باورم می‌شود که معلمم».

فروزانفر واقعا معلم بود. نه تنها در درس که در همه چیز؛ در حرف‌زدن، رفت و آمد و برخورد با دیگران، یک استاد واقعی بود و بر ما اثر می‌گذاشت. ایشان در عین غرور علمی که در همه رفتار و گفتارش دیده می‌شد، متواضع هم بود؛ در واقع استادی بود که می‌شد جمعیت اضداد را در وجودش دید. به همین دلیل هم نگاه آدم‌ها در قبال او متناقض بود. یک عده می‌گفتند فروزانفر اهل دیانت و این مسائل نیست و عده‌ای دیگر معتقد بودند که او از ده‌ها مجتهد، بیشتر وارد است. فروزانفر یک رندی ویژه داشت، من که به شخصه هم خیلی چیزها از او یاد گرفتم و هم الان که از او یاد می‌کنم، مفتخرم که ایشان استاد من بود.

مولاناشناسی را فروزانفر در ایران باب کرد
این مرد هم شعر می‌گفت و هم نویسنده و پژوهشگر بود. یعنی یک مجموعه شعر دارد و شاعر قوی هم هست؛ اما شاعر به آن معنی که حافظ و سعدی و ایرج‌میرزا و ... بودند، نمی‌توان گفت؛ چون بیشتر تفنن در کار اوست و نمی‌توان از آفرینش خلاقی مثل مولانا چشم داشت؛ اما به هر حال، هم در نوشتن و نثر و هم در سرودن استاد بود. کار «سخن سخنوران» هم که مورد توجه برخی صاحب‌نظران است، نسبت به روزگار خودش، از یک نظرگاه‌هایی پیشتازانه است. اصولا شیوه قلم‌زنی فروزانفر مقدار زیادی کلاسیک و جا افتاده است. این کوششی که از او در شرح مثنوی معنوی می‌بینیم، از همین موارد است. چون می‌دانید که یکی از کارهای خیلی خوبی که فروزانفر کرد، این بود که مولاناشناسی را در ایران باب کرد. او اول کسی است که دیوان کبیر(دیوان غزلیات شمس) را تصحیح کرد و دانشگاه تهران چاپ و انتشار آن را عهده‌دار شد. شروع به شرح مثنوی کرد که اجل به او مهلت نداد...

زندگی فروزانفر هم یک زندگی خوب و آموزنده است. او یک بچه روستایی در «بشرویه» بود. جایی که تهمت‌های گوناگون ایدئولوژیک، دینی و این قبیل به آدم‌ها می‌زدند؛ ولی فروزانفر اینقدر مرد چالاکی بود که دامن خودش را از همه این تشنجات بیرون کشید و به دانشگاه تهران آمد. چون فروزانفر تحصیلات آکادمیک، به آن صورت که ما لیسانس و فوق‌لیسانس را گذراندیم، نداشت و طور دیگری بود، اما برجستگی او به حدی بود که به اسم او می‌برازید. می‌گویند «الأسماء تُنَزّل من السّماء»؛ یعنی اعتقاد دارند نامی که بر فردی گذاشته می‌شود، این نام از آسمان به صورت یک گونه از وحیانیت به خانواده او ابلاغ می‌شود. بر فروزانفر هم نام بدیع‌الزمان گذاشته شده بود. بدیع یعنی بدعت‌گذار، کسی که خودش تازه و به نوعی بدعتی در آن نسل بود. این است که فروزانفر واقعا بدیع‌الزمان بود.

او در روزگاری در مقابل تعصبات ادبیاتی ایستاد که کسی این جسارت را نداشت. خیلی از حرف‌های او در قیاس با حرف‌های روزگار خودش، حکایت از گستاخی علمی او دارد؛ البته نه به اندازه دکتر معین، اما در قدر دیگری، این قدرتمندی را در زبان خودش داشت...

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...