جان لاک

06 خرداد 1385

جان لاک  John Locke  1632-1704 برتراند راسل در وصف جان‌لاک می‌گوید: «خوشبخت‌ترین فیلسوف» زیرا بسیاری از معاصران او، عقاید فلسفی و سیاسی وی را کاملاً درک کرده واز آن استقبال کردند. چرا که در سالیان درازی از عمر او، انگلستان شاهد اصلاحات سیاسی انقلابی بود که با هدف محدود کردن قدرت پادشاهان، ایجاد یک مجلس منظم پارلمانی، سرنگون کردن استبداد و تأمین آزادی مذهب صورت می‌گرفت. لاک مظهری از این آمال به شمار می‌آمد، و در سیاست و نیز در فلسفه استاد بود. نظریه او در باب علم و معرفت که در اثرش به نام رساله‌ای در باب فهم بشر (1690) آمده است، اهمیت زیادی برای فلسفه تجربی که جایگزین فلسفه خردگرایی گردید و بنیانگذار آن رنه دکارت بود، دارد. «رساله‌ای در باب فهم بشر» تحقیقی است انتقادی درباره اصل و منشأ علم، جنبه یقینی آن، گستره معرفت بشر، همراه با زمینه‌ها و مراحل اعتقاد و باور، عقیده و رأی و ترقی و پیشرفت. اثر دیگرش موسوم به دو رساله در باب حکومت که باز هم در سال 1690 چاپ شد، به همان اندازه «رساله‌ای در باب فهم بشر» اهمیت دارد. در «دو رساله در باب حکومت»، جان‌لاک به مخالفت با حق الهی(1) سلاطین پرداخته و معتقد است که همه انسانها به لحاظ وضع طبیعی، آزاد و برابر هستند و از حقوق طبیعی برخوردار می‌باشند. نظریات سیاسی لاک در مواد قانون اساسی امریکا و نیز در قانون اساسی 1871 فرانسه گنجانیده شده است. وی در طول حیاتش اکثر آثارش را با نام مستعار به چاپ رسانید زیرا نمی‌خواست لطمه‌ای به بهترین اثرش موسوم به «رساله‌ای در باب فهم بشر» وارد آید.

لاک در "رینگتُن" واقع در "سومرسِت" به دنیا آمد. پدرش وکیل دادگستری و عضو پارلمان [مجلس عوام] بریتانیا بود و با چارلز اول پیکار کرد. لاک تحصیلات مقدماتی را درمدرسه «وست مینیستر» فرا گرفت، سپس به دانشکده «کرایست چرچ» دانشگاه آکسفورد راه یافت و در 1656 دانشنامه لیسانس گرفت. تحصیلاتش را در این دانشگاه در دوره فوق‌لیسانس ادامه داد و موفق به دریافت دانشنامه آن گردید و در 1664 مدرس فلسفه اخلاق در این دانشگاه شد. ضمناً به تحصیل در رشته طب پرداخت و در این کار ورزیده گردید ولی هرگز به شغل رسمی طبابت نپرداخت. در 1665، همراه با سروالتر وین به یک مأموریت سیاسی در دربار امیر براندنبورگ (2) رفت، اما از پذیرش مأموریتهای سیاسی بعدی اجتناب کرد و به آکسفورد بازگشت تا به کار فلسفه بپردازد. طولی نکشید که ارل شافتسبری را یاری شفیق و مهربان یافت. شخص اخیر الذکر از او دعوت کرد تا به عنوان پزشک خصوصی وی در خانه‌اش در لندن اقامت کند. در محیط خانواده شافتسبری، فلسفه و سیاست دوش به دوش یکدیگر شکوفا شدند و جان‌لاک در کانون امور مهم و متغیر دولتی قرار گرفت. در 1683 شافتسبری با خطر محاکمه شدن به اتهام خیانت به کشور، روبرو شد. وی به هلند گریخت و درهمان‌جا مرد. لاک نیز به هلند جلای وطن کرد و در آنجا آنقدر ماند تا عمر استبداد خاندان استوارت به سر آمد و کار تألیف «رساله‌ای در باب فهم بشر» به انجام رسید، و در عین حال خود را بسیار درگیر طرح‌ها و نقشه‌هایی برای به قدرت رساندن ویلیام شاهزاده هلندی [ویلیام اورانژ] کرد. پس از انقلاب 1688 انگلستان، لاک به کشورش بازگشت، در حالی که جزء ملتزمین رکاب شاهزاده خانم اورانژ بود که قرار بود به عنوان ملکه مری بر تخت سلطنت انگلستان بنشیند. دو اثر بزرگ او یعنی «رساله‌ای در باب عقل و فهم بشر» و «دو رساله در باب حکومت» در سال 1690 چاپ شدند و مباحثات زیادی را برانگیختند. در این زمان، جان‌لاک از لحاظ سلامتی جسمانی، وضع خوبی نداشت اما تا آن حد که می‌توانست به کار نویسندگی و خدماتش ادامه داد. در طول سیزده سال آخر عمرش، در «اوتز»، در خانه سرفرانسیس ماشام و بانو ماشام به سر برد، در حالی که هنوز هم سرگرم نوشتن، مکاتبه و مباحثه بود و همچنان بهره‌مند از توجه و احترام مردم نسبت به خودش. جان‌لاک در 28 اکتبر 1704، در حالی که بانو ماشام بخشی از مزامیر داود (3) را برایش می‌خواند، دیده بر روی زندگی فروبست.

لاک نیز مانند بسیاری از فیلسوفان سده‌های هفدهم و هجدهم میلادی، توجه اصلی خود را به مسائل مربوط به استعدادهای ذهن و عقل بشر و ماهیت علم و معرفت معطوف کرد. شهرت فلسفه سیاسی لاک، بیشتر مدیون دومین رساله از «دو رساله در باب حکومت» اوست. فصل دوم آن با این اعلام شروع می‌شود که همه ما [انسانها] به طور طبیعی در یک وضع آزادی کامل قرار داریم. مردم، آزادی کامل دارند تا در حدود قانون طبیعی، هرعملی که می‌خواهند انجام دهند و با شخص خود و دارایی خود هرچه می‌خواهند بکنند بی‌آنکه از کسی اجازه بگیرند یا تابع اراده شخص دیگری باشند. لاک معتقد است که قانون طبیعی از اراده الهی نشأت گرفته و عقل بشر قادر به پی بردن به آن است. هر فردی مسئولیت دارد قانون طبیعی را که انسانها را به هم متصل کرده و هدف از آن، حفظ صلح و آرامش و جلوگیری از آسیب رساندن به یکدیگر است، وضع نماید؛ اما وقتی افراد در انجام این کار کوتاهی کنند، حکومت مدنی به وجود می‌آید: یعنی انسانها میان خود قراردادی را برای ایجاد یک جامعه سیاسی که حامی و حافظ قانون طبیعی و حقوق طبیعی حیات، آزادی و نوعی مالکیت است، منعقد می‌نمایند. حال اگر فرمانروای این جامعه، حقوق افراد را نادیده بگیرد یا بکوشد قدرت مطلقه‌ای به دست آورد، در این صورت، مردم حق برکنار کردن او را دارند.

اگرچه لاک می‌گوید که افراد از حق انعقاد قراردادهایی، یا به گفته او پیمانهایی ، برای ایجاد جوامع مدنی برخوردارند، اما مقصودش این نیست که هر فرد از سر اراده و در یک زمان خاص، حق انعقاد یک چنین قراردادی را دارد. بلکه مردم، امر اطاعت از حکومت را به نحوی از انحاء، از طریق رضایت دادن به ترتیبات سیاسی موجود، به عهده می‌گیرند. لاک معتقد است که این رضایت می‌تواند به صورت ضمنی باشد؛ به این صورت که «هر فرد صاحب دارایی یا بهره‌مند از هر بخش از قلمروی حکومت، این رضات خود را ابراز می‌کند که به همان اندازه مالکیت و بهره‌مندیش، مطیع قوانین حکومتی است.» لاک عقیده دارد که چون رضایت، حتی به صورت ضمنی آن، از سر اراده و آزادی صورت گرفته، لذا مادام که شرایط قرارداد رعایت شود، اطاعت از حکومت یک امر واجب است. این دیدگاه لاک، کاملاً مصون از انتقاد نیست. به طور مثال، استدلال شده است که در حالی که امکان دارد یک فرد صرفاً با پذیرش یک ترتیب خاص، رضایت ضمنی خود را اعلام کند، اما تعهد ضمنی برای انجام کاری، ناممکن می‌باشد [زیرا این تعهد باید صریح و آشکار باشد]: بنابراین فکر رضایت ضمنی به قدر کافی توجیه‌کننده تعهد افراد به لحاظ اطاعت از حکومت نیست.

جان‌لاک، خود را فقط یک کارگر زیردست [یک فیلسوف] توصیف می‌کرد. برخی از منتقدان، تجربه‌گرایی وی را ناقص یا نسنجیده به شمار آورده‌اند. مع‌ذلک نفوذ او، خواه در طول عمر پربارش و خواه در سده‌های پس از مرگش، ژرف و گسترده بوده است. دی.جی.آکونر یادآور می‌شود که «اگر اثر لاک [«دو رساله در باب حکومت»] وجود نداشت، آثار برکلی، هیوم، راسل و مور به کلی تفاوت پیدا می‌کرد.» همین احتمال درباره اساسنامه‌های بسیاری از مجامع سیاسی و اندیشه‌های متفکرین سیاسی نظیر پین و جفرسون، که از این اثر او الهام گرفتند، وجود دارد.

50 فیلسوف بزرگ. دایانه کالینسون. محمد رفیعی مهرآبادی. انتشارات عطایی


1-divine right 2-Elector of Brandenburg 3-Psalms

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...