کتابی در نقد مقوله شرق شناسی به قلم الکساندر لئون مک‌فی در ایران ترجمه و منتشر شد.

به گزارش مهر، انتشارات مروارید کتاب «شرق شناسی» اثر الکساندر لئون مک‌فی را با ترجمه مسعود فرهمندفر و با مقدمه‌ای از احمد کریمی حکاک روانه بازار کتاب کرد.

مک‌فی در کتاب خود به پدیده فرهنگی «شرق شناسی» که از دیدگاه مستشرقین مورد تولید قرار گرفته است پرداخته است و با مروری تاریخی بر این پدیده فرهنگی به تحلیل آن روی آورده است.

در این کتاب مک‌فی موضوعات پیدایش مطالعات در مشرق زمین اعم از کشورهای عربی، هندوستان و ... را توسط انگلیسی‌ها مورد توجه و بررسی قرار داده است و سعی کرده از این زاویه به بررسی ریشه‌های غرض‌ورزی اروپاییان درباره اسلام بپردازد و نیم نگاهی نیز به موضوع استعمار از این زاویه داشته باشد.

کتاب در ادامه موضوع شرق شناسی در هنر را مورد توجه قرار داده و پس از آن به بحران‌های موجود در مسیر تکامل این پدیده فرهنگی اشاره کرده است. موضوعاتی چون برداشت‌های غربی از شرق، نگاه مارکس به پدیده شرق شناسی، نگاه ادوارد سعید به موضوع شرق شناسی و بررسی دیدگاه‌های منتقدان او در زمره بحران‌هایی است که در این بخش از کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.

کتاب همچنین در فصل مجزایی با عنوان مورد پژوهی، به بررسی جریانات فرهنگی شکل گرفته پیرامون شرق شناسی در الجزایر، اسکاتلند و هند پرداخته است و فصل پایانی خود نیز اندیشه «خروج از شرق شناسی» را مورد توجه قرار داده است.

احمد کریمی حکاک در بخشی از مقدمه خود بر این اثر آورده است: در چهاردهه‌ای که از انتشار کتاب شرق شناسی، اثر مهم پژوهشگر نامدار ادوارد سعید می‌گذرد جهان از بسیاری جهات، از جمله  در مبانی  و مقولات شناخت کتقابل فرهنگ‌های تمدن‌ساز جهان از یکدیگر، دگرگون شده است و روابط و ارتباطات فرهنگ‌ها و شبکه‌های فرهنگی جهان نیز.

مفهوم شرق ‌شناسی در طی این سال‌ها با حمایت و انتقادهای بسیاری روبرو شده است. در این میان کتاب الکساندر لئون مک‌فی با طرحی گسترده و شرحی درخور هم حقانیتی بی‌شائبه به شرق شنای سعید می‌دهد و هم صلابتی بارز به انتقادهایی می‌بخشد که وی  در این کتاب  آنها را موضوع داوری‌ها و ارزیابی‌های منصفانه خود قرار داده است. حتی می‌توان گفت موفقیت چشمگیر مک‌فی مرهون اعتدال و انصافی است که او در این اکر از خود نشان داده، به گونه‌ای که کتاب حاضر را به حادثه‌ای یگانه در تعدیل و تثبیت نسبی نقد شرق‌شناسی و در خور هرگونه تحسین و تمجید تبدیل کرده است.

کتاب «شرق شناسی» را نشر مروارید در ۲۴۵ صفحه و با قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر کرده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...